که علم سیاست به تناسب سایر حوزه هاى علمى به ویژه حکمت و فلسفه, رشد شایسته اى را جز در برخى مقاطع و به ویژه در دوره اسلامى از فارابى تا خواجه نصیر, نتوانسته است داشته باشد; هر چند اندیشه هاى علم سیاست در سخت ترین دوران هاى اختناق با استتار در قالب یا در ضمن سایر علوم و فنون ارایه مى شد; از قبیل: فلسفه عمومى, کلام, آرإ یا ملل و نحلل و حتى منطق, اخلاق, تفسیر, تاریخ, و نیز ادبیات تا عرفان نظرى و عملى و مانند اینها, اینها فراى بسیارى آثار بوده که به صورت شفاف ترى در زمینه سیرت, صورت, آیین و دستورهاى سیاسى, مملکت دارى, وزارت, شهریارى و اصول, مبانى و آداب مربوطه و نگرش ها و گرایش هاى سیاسى و نیز رویکردها و رهیافت ها و سرانجام راهبردهاى آنها, گاه تفصیل و تا سرحد جزئیات پرداخته شده است. انبوه کثیر آثار و آراى سیاسى موجود در این زمینه ها و به زبان هاى مختلف علمى, سیاسى جدى و حتى در شکل هزل, مطابیه و لطیفه یا شوخى هاى حکیمانه و آموزنده از قبیل آثار و نوشتارهاى سیاسى عبید زاکانى و مطایبه سیاسى و غالبا نقادانه حکیما ـ دانشمند ادیبى چون سعدى, خود برترین گواه قدرت و گستردگى این گرایش سیاسى و علمى سیاسى مى باشند.
اگر ممکن است به زیرساختها, ریشه ها و ماهیت علم سیاست در ایران نیز اشاره بفرمایید؟
دکتر صدرا: به منظور بررسى ریشه اى زیر ساخت هاى کنونى علم سیاست در ایران, لازم است هر چه بیشتر به ماهیت, حقیقت و واقعیت این علم و سیر تحولات آن ـ هر چند به صورت اجمال ـ در گذشته و در عین حال, به تحلیل, پیش بینى و پى ریزى فرآیند شکل گیرى علم سیاست نوپا و تحول و تإسیس آن در ایران اسلامى, پرداخت. این بررسى و پردازش نیز لازم است در دو ناحیه انجام پذیرد: یکى, ناحیه سیاست و سیاسى به مثابه موضوع این علم و نیز دیگرى, ناحیه علم و علمى به عنوان علم این موضوع; یعنى: سیاست و سیاسى. سیاست, خود از دیر پاترین و در عین حال فراگیرترین پدیده هاى فردى, جمعى و اجتماعى زندگى بشر بوده و مى باشد. سیاست را مى توان مترادف و بلکه عین زندگى و تدبیر یا سامان دهى و راهبرد آن دانست; خواه در گستره عمومى و به اصطلاح طبیعى, فردى / خانوادگى و حتى گروهى; خواه در گستره مدنى و در برد کوچک فروملى, در برد میانى, ملى و یا فراملى در برد بزرگ و بین المللى تا جهانى. گستره ها و بردهایى که دانشمندان سیاسى اسلامى از آنها تعبیر به فرد انسان مدنى, جماعت هاى مدنى, اجتماع مدنى کوچک, متوسط یا امتى عظیم مى نمایند. مبدإ این پدیده نیز سیاست گرایى فطرى یا تکوینى ـ طبیعى انسان و به اصطلاح, انسان سیاسى است.
سیاست گرایى نیز اعم از سیاست گذارى, سیاست مدارى و سیاست پذیرى نوع انسان; یعنى سامان دهى و سامان گیرى و راهبرد نوعى. نوع انسان در جهت تإمین نیازها و دست یابى به مطلوبات خویش مى باشد. این به نوبه خویش از خصلت تدبیرى انسان بر مى خیزد; یعنى ناشى از ویژگى هدف گیرى, نظام گرایى و قانون گرایى, پیش, حین و پس از اجتماع گرایى انسان و فراى آن مى باشد. این نیز از دو نیروى لازم و ملزوم عقل یا قوه شناخت یعنى آگاهى و خود آگاهى انسان و نیز اراده یا اختیار; یعنى خواست آزادى و یا آزادى خواست او سرچشمه مى گیرد.
اینها منابع, نیروها و فرآیندهایى هستند که در نظریه جامع علم سیاست اندیشه پردازان سنت اسلامى / ایرانى در یک سازوارى کامل و متعامل و پیش رو, اولا, مبدإ عینى و عملى پدیده هاى سیاسى محسوب شده که از آنها تعبیر به مبادى سیاسى مى گردد; ثانیا, منشإ ذهنى / فکرى سیاست و هم منبع علمى / نظرى علم سیاست و در عین حال بنیاد علم و اندیشه سیاسى و نیز برترى ملاک سنجش و ارزش یابى علمى سیاست مى باشند.
بنابراین, سیاست, پدیده اى دیرپا از پیشا تاریخ نویسا و حتى نانویسا و از پگاه زمان زیست بشر بوده و بسان غایى ترین و فراگیرترین پدیدار, فراگیر تمامى وجوه زندگى آدمى مى باشد. فرآیند و بلکه فرابردى تدبیرى که هم زمینه ساز و هم اساس و هم مبدإ و هم چه بسا, غایت و هدف نهایى فرهنگ و تمدن و هر فرهنگ سازى و تمدن پردازى بوده و خواهد بود.
دانش سیاست, دانش این چنین پدیده ریشه دار و فراگستر تاریخ زندگى بشر محسوب مى شود. بنابراین, اگر علم سیاست مسبوق بر خود پدیده سیاست نبوده است از حیث زمانى, همزاد سیاست بوده است و حداقل مى توان ادعا نمود که کاشت و حتى پیدایى بذر دانش سیاسى و بالندگى آن, تإخیر تاریخى چندانى با آغاز فرآیند سیاست و به ویژه شکل گیرى نخستین نهال ها و نهادهاى سیاسى و هسته بستن آنها نداشته و حتى چه بسا نمى توانسته داشته باشد; بلکه مى توان اذعان کرد که دانش و اندیشه سیاسى, اگر چه از حیث زمانى و تحقق عینى, معاصر یا متإخر از پدیده سیاست بوده; لکن از حیث ذاتى, قطعا مقدم بر عینیت سیاست بوده و بایستى باشد. دیرینه شناسى و باستان شناسى سیاسى و علمى سیاسى, یکى از اهم ضروریات; به ویژه براى ما ایرانیان بوده که به مراتب بیش از باستان شناسى مادى و معمارى, مى تواند به روشنى ریشه هاى هویت ملى / دینى ما کمک شایانى نماید. شناختى که بدون دست یابى به اعماق و جوانب گوناگون آن, هر گونه پى ریزى سیاست و علم سیاست نوین ایرانى / اسلامى و بنیاد فرهنگ و تمدن جدید, در جهان معاصر و عصر حاضر و پیش روى ما, نارسا و حتى ناممکن مى باشد.
منابع علم سیاست بدین معنا, تنها خط نگاشته هاى روى لوحه ها و اشیاى گلى, سفالینه ها و سنگ ها یا صفحه هاى کاغذى و با حروف الفبایى یعنى آثار مخطوط و مکتوب سیاسى و یا نوشتارهاى تاریخى و یا ضمن و حتى عین سایر منابع علمى نمى باشند; بلکه هر گونه آثار صناعى اعم از: ابزار, تجهیزات و ماشین آلات, تإسیسات ساختمان ها, و معمارىها و شهر سازىها و حتى موقعیت ها و مناسبات منطقه اى و خود اشیاى کلى, سفالینه ها, سنگ تراشیده ها و هر گونه اشیاى دیگر, مى توانند منابع علمى سیاسى در خورى باشند. پدیدهایى که با مطالعه آنها مى توان به کار, کار آفرینى, کارآیى نیروهاى کارا, کار آمدى روابط, سازمان هاى کار و قوانین کار مربوطه پى برد و از وراى آنها مى توان به آفرینش, منش ها, روش ها, خصلت ها و خوىها یا اخلاق و بودها و نگرش هاى سیاسى و نیز به روابط و رفتار و سنت ها و گرایشات سیاسى; یعنى نمودها پى برد. و بدین ترتیب, مى توان از طرفى, غایات و مطلوبات و از طرفى دیگر بنیادهاى مدنى و سیاسى آنها و آفرینندگان آنها و بر این اساس, راهبردهاى سیاسى, نهادها و سازمان هاى سیاسى و حتى به نظام سیاسى موجود, مطلوب و ممکن آنها دست یافت.
کارى که شروع آن, امروز هم دیر است تا چه برسد به فردا. یعنى باز بینى و حتى باز سازى آزمایشگاهى پیدایى و سیر تحولات تاریخ, فرهنگ و تمدن بانگاهى سیاسى و بلکه در حقیقت بازآورى تاریخ و تمدن سیاسى بشرى, اسلامى و ایرانى. تنها در این صورت است که ذهن و اندیشه سیاسى از این گسیختگى با ارتباطات تعاملى با عین و عمل سیاسى رها گشته و این دو در یک فرآیند و بلکه فرابر, زنده, واقعى و قابل مطالعه و ارزیابى مى گردند.
حکیم سیاسى ابو نصر فارابى, بنیان گذار علم و فلسفه سیاسى یا مدنى در تاریخ و جهان اسلامى و برجسته ترین شخصیت شاخص در این زمینه, معتقد است که خاستگاه تاریخى / جغرافیایى این علم, شرق و منطقه بین النهرین و به ویژه از زمان کلدانیان, که به تصریح وى همان اهل عراق اند, مى باشد; هر چند به طور دقیق تر, مى توان ادعا نمود که آوان, عیلام و ایران با مرکزیت ناحیه جنوب غربى آن; یعنى خوزستان کنونى و به ویژه شمال آن, منطقه کانونى و منطقه محورى و قلبى پیدایى و انتشار پدیده سیاست و اندیشه و علم سیاست بوده است; کما این که خوزستان, همواره در زمره منطقه سیاست خیز و فرهنگ و تمدن پرداز بین النهرین و ناحیه یا زایده شمالى آن محسوب مى گشته است. وى معتقد است که این سنت فکرى / علمى آن گاه, به مصر سیر و سرایت نموده و از آن جا به یونان و سپس به روم رسیده است. فرآیندى که مدعى است در عصر وى, این مواریث علمى و سیاسى که در عین حال از حیث انباشتگى, به میزان قابل توجهى رشد داشته است, از زبان یونانى و سریانى به عربى برگردانده شده و به دست مسلمانان به عنوان تنها پرچم داران علم و نظریه پردازان عمومى و سیاسى و فرهنگ و تمدن سازان آن دوران رسیده است.
مهمترین تحولات علم سیاست در ایران چیست؟
دکتر صدرا: علم سیاست به معناى اعم, از جمله در زمینه فقه و حقوق سیاسى و فن یا مدیریت سیاسى و به ویژه فلسفه سیاسى و نیز بعضى مباحث عمده انسان شناسى سیاسى و روان شناسى, جامعه شناسى سیاسى, جغرافیاى سیاسى و به خصوص اقتصاد سیاسى, در ایران سابقه اى دیرینه و گستره اى وسیع دارد. آن چنان که خود سیاست نیز در این سرزمین و در مردم آن, بسیار کهن و ریشه دار بوده است; هر چند هم سیاست و هم علم آن, داراى فراز و فرودها و سیر تحولات گوناگونى بوده است. آشنایى ایرانیان, از جمله دانشمندان اسلامى با علم و اندیشه هاى سیاسى جدید را که نوعا دست آورد غرب و غربیان بود, بیشتر به حدود یک و نیم قرن گذشته باز گشت و اوج آن, در دوره انقلاب مشروطیت مى باشد.
با تشکیل رشته سیاسى در مدرسه دارالفنون, در قریب به یکصد سال قبل و تإسیس مدرسه علوم سیاسى و به ویژه با انتقال آن به دانشگاه تازه تإسیس تهران در نخستین سال هاى قرن حاضر و تشکیل دانشکده حقوق و علوم سیاسى, نخستین حرکت در جهت رسمیت و انسجام این رشته علمى در کشور به حساب مىآید. راه اندازى رشته علم سیاست در سایر دانشگاه ها و حتى تإسیس برخى دانشکده ها و مراکزآموزش عالى در رشته هاى مختلف این علم; از جمله علوم سیاسى و روابط بین الملل و حتى حقوق بین الملل, گام هاى موثرى در این راستا بوده است. قدر مسلم این که, این رشته علمى و این مراکز علمى, تإثیرات مستقیم و غیر مستقیمى در سرنوشت و سرشت کشور و حتى در جریانات و تحولات سیاسى کشور ایفا نموده اند; لیکن پیدایى و پیروزى انقلاب اسلامى و تإسیس نظام جمهورى اسلامى ایران, سبب سیاست گرایى فراگیرى در میان اقشار مختلف مردم گردید. این امر, به نوبه خویش, مسبب استقبال بسیار زیادى نسبت به این رشته و آموزش ها و پژوهش هاى سیاسى گردید. این استقبال, باعث گسترش هر چند کمى این رشته علمى در کشور گردید; به صورتى که علاوه بر گسترش روز افزون رشته ها و دانشکده هاى دولتى و حتى غیر دولتى در سطوح مختلف کارشناسى, کارشناسى ارشد و دکترا, حتى مجامع حوزوى نیز به راه اندازى این دروس در دوره ها, برنامه ها و حتى مراکز آموزشى و پژوهشى علمى سیاسى پرداختند که دانشگاه باقرالعلوم(ع) و دانشگاه امام صادق(ع), نمونه هاى برجسته اى از این تحولات هستند. اما على رغم توسعه شدید و حتى جحش کمى علم سیاست در کشور و در عین برخى تغییرات هر چند جزیى کیفى در این رشته علمى; از قبیل گنجاندن برخى دروس جدیدتر و مناسب تر, و على رغم بسیارى دغدغه ها و داعیه ها و نیز ضرورت و امکان تحول ماهوى یا جوهرى و حقیقى علم سیاست در ایران, با آن همه دیرینگى, زایندگى, پویندگى, و پایندگى در عرصه علمى و عملى سیاسى, متإسفانه توفیقات چندانى به دست نیامده است. حتى مى توان ادعا نمود که کوشش هاى جدى و حداقل منتجى تا کنون به دست نیامده است; هر چند جان مایه و جوانه هاى زیادى را در عرصه پژوهشى و آموزشى علم سیاست ملاحظه مى شوند و جوشش ها و چشمه هاى جارى را در این علم, در میهن اسلامیمان به ویژه توسط نیروها و نهادهاى نواندیش و خودباور مى بینیم که در صورت همگرایى, هماهنگى و همکارى و در نهایت به هم پیوستگى اینها, آینده درخشانى را در علم سیاست نوید مى دهد.
به نظر شما, هم اکنون علم سیاست در ایران چه وضعیتى دارد؟ مهم ترین ویژگى آن چیست؟
دکتر صدرا: اهم ویژگى علم سیاست غالب در ایران امروز عبارتند از:
1 ـ غیر بومى; یعنى عدم تناسب با نیازها و قابلیت هاى این کشور, این نظام و این ملت.
2 ـ غیر مولد بودن; یعنى عدم زایندگى و عدم پویندگى و بالتبع, عدم پایندگى این علم و وارداتى بودن, مصرفى بودن, ظاهرى بودن و موجى بودن این علم به تناسب نوسانات و امواج بیرونى در این رشته و به خصوص مدگرایى, به جاى مدل گرایى و نوگرایى, تقلید و تبعیت محض به جاى نقادى و شخصیت پرستى به جاى نظریه و اندیشه گرایى, آن هم با ادعاها و اصطلاحات علمى نمایانه و شبه علمى و چه بسا ضد علمى.
3 ـ غیر کاربردى بودن علم سیاست ـ با اوصاف مذکور ـ در تبیین معضلات سیاسى کشور و تعریف آنها به صورت مسأل علمى سیاسى و پاسخ گویى متناسب و ارأه رهیافت ها و نظریه هاى راه گشا در حل, در تحلیل و پیش بینى اوضاع و مسایل سیاسى کشور, از جمله عدم کارآیى این رشته در ارایه راه کارهاى بایسته در سامان دهى سیاسى کشور و به ویژه در توسعه سیاسى کشور و نیز در سیاست گذارى و مدیریت سیاسى کشور.
با این توصیف, آیا مى توان وضعیت علم سیاست را در ایران بحرانى نامید؟
دکتر صدرا: یقینا. علم سیاست, مشکلات جدى کمى و به خصوص کیفى و بالاخص جوهرى داشته و همچنان دارد. لکن با عنایت به این که على رغم پیشینگى عملى و علمى سیاسى, ایران طى چندین قرن اخیر از گردونه علمى و عملى سیاسى جهان تا حد حذف, به حاشیه برده یا رانده شده است و به تناسب از دست رفتن خصلت پایدار زایندگى علم و اندیشه سیاسى ایران میزان تاثیر گزارى خویش را در جهان و جریانات سیاسى و علمى سیاسى جهانى و حتى منطقه از دست داده است. طى این دوران, اصلا در عرصه علمى سیاسى, فعلیت و فعالیتى نداشته است تا اکنون دچار بحران شده باشد. بحران براى کشورى مطرح است که در وسط یا در مرکز معرکه علمى بوده باشد; اما ایران قرون اخیر, فاصله زیادى با کانون هاى زاینده علم و اندیشه سیاسى داشته است.
اما در هر صورت همان گونه که اشاره شد, علم سیاست در ایران در عین حال, داراى یک سرى اشکالات اساسى درونى و مشکلات عمده بیرونى, است. اهم آنها هم, ناکارآمدى علم سیاست و عدم روزآمدى آن در ایران معاصر مى باشد; مواردى که ناشى از غیر بومى, غیر مولد و غیر کاربردى بودن آن است.
وارداتى بودن, ظاهرى بودن, جزیى و جانبى بودن, نمودهاى هنجارى نشدگى این علم در ایران و عدم نهادینگى, عدم تناسب, عدم ارتباط و عدم پاسخ گویى به نیازهاى امروزین و پیش روى کشور, نظام, نهادها و بخش ها, مناطق و عدم ارایه راه کارها و راه حل هاى مناسب و راه گشا براى معضلات سیاسى کشور, ملت و دولت, از مشکلات علم سیاست مى باشد. همچنین عدم اطلاع متقابل تولید یا تبدیل کننده دانش سیاسى و مصرف کننده و کاربرنده آن; یعنى ملت, دولت, دولت مردان, سیاست گزاران, سیاستمداران, تصمیم گیران و حتى تصمیم سازان و برنامه ریزان و سرانجام کارگزاران و عوامل اجرایى سیاسى و از آن بدتر, عدم اعتماد و حتى عدم اعتناى متقابل نیز از دیگر مشکلات ریشه اى این رشته علمى در حال حاضر مى باشد. ادبى و خطابى بودن بیشتر این رشته و حد اکثر کتابخانه اى بودن دروس, دوره ها و حتى تحقیقات و برنامه هاى آن و میدانى و عملیاتى نبودن آنها نیز مزید بر علت هستند.
حال این که علم سیاست, حکمت بوده و علم و فن مهندسى و معمارى کشور و به تعبیر فارابى; ((بنأون العلوم)) و یا به تعبیر خواجه نصیر; عالم سیاسى / طبیب عالم است. علم سیاست; علم پزشکى کشور, نظام سیاسى, دولت و کشور نیز حکومت و حاکمیت و قدرت و امنیت ملى است; نه صرفا سخن و حتى سخنورى, تا چه رسد به جدل و به ویژه زبان بازى و آن هم سفسطه یا مغالطه.
بنابراین, به طور کلى, کار آمدى و روز آمدى برترین نیاز متقابل علم سیاست کشور در عصر حاضر مى باشد.
چشمه اى از آب از درون خانه
به زان جویى است که آن زبیرون آید
(مولانا)
تازه, این در صورتى است که جریان دانش سیاسى که از بیرون مىآید, قوى, سالم و کارگشا باشد. اگر این گونه نباشد, که به طریق اولى بایستى در تولید دانش سیاسى اسلامى ایرانى امروز کوشید. دانش سیاسى نه تنها به معناى آگاهى هاى سیاسى بلکه; به مراتب بیش و حتى بیش از آن, دانش سیاسى به معناى دانایى سیاسى و خود آگاهى سیاسى است. راهى روشن, سترگ و در عین حال کاملا دست یافتنى که پیش روى داریم.
علل و عوامل این وضعیت را در چه مى بینید؟
دکتر صدرا: علت اصلى این اشکالات درونى و مشکلات سر راه دانش سیاسى به ویژه به معناى دانایى و خود آگاهى سیاسى و حتى به معناى آگاهى سیاسى و اطلاع یا مطالعات سیاسى, باز ماندن ایران از تمدن و فرهنگ اصیل خویش و از دست دادن خصلت ذاتى زایندگى, پویندگى و پایندگى علمى / فرهنگى / تمدنى خویش است. عقب ماندگى یا عقب راندگى, سبب بسیارى از ناهنجارىها مى گردد; در رإس آن, از دست دادن باور به خود و قابلیت هاى خودى و خود باورى و قرار گرفتن تحت تإثیر قوم پیش رو و به ویژه غالب تا حد مسحوریت مى باشد. همین وضعیت به نوبه خویش, سبب جهل و عدم آگاهى نسبت به خود و گذشته, سنت ها و مواریث علمى و فرهنگى شده و این نیز به نوبه خویش, بر خودناباورى مى افزاید تا جایى که به انکار گذشته و نفى و یا نادیده انگاشتن هر آن چه خودى است, مى انجامد; به گونه اى که اگر هم گاه به برخى دست مایه هاى خودى و یا مواریث کار آمد گذشته برسد سعى در توجیه یا انکار آنها مى نماید. و به جاى نقادى خود; یعنى بررسى نقاط قوت وضعف و پیشنهاد اصلاحى و تکمیلى, به نفى خود و اثبات غیر و غالب و تبعیت محض و تقلید کورکورانه و وارداتى مى پردازد. و حتى نقاط ضعف یا منفى آنها را توجیه نموده و مثبت مى انگارد.
چشم بد گوهر که برکنده باد
عیب نماید هنرش در نظر
ار هنرى دارد و هفتاد عیب
دوست نبیند مگر آن یک هنر
بنابراین, علت اصلى وضعیت ناهنجار علم سیاست در حال حاضر, بازماندگى ایران از زایندگى علمى / فرهنگى / تمدنى بوده و عواملى اصلى آن, یکى, از دست دادن خود باورى و دیگرى, عدم آگاهى به پیشینه و قابلیت علمى / سیاسى خودى است. سوم, تن آسایى علمى و عدم تعقل و هموار ساختن زحمت تحقیق, تفحص و تدبر و آسان طلبى و حاضر آماده پذیرى است.
به نظر شما علم سیاست ایرانى چه ویژگى هایى دارد و تا چه اندازه دستیابى به آن امکان پذیر است؟
دکتر صدرا: اولا, کاملا امکان پذیراست; اما یکى, تدریجى بوده و دیگرى این که, هم اراده استوار و هم تدبیر و آگاهى نیروها و نهادهاى علمى / عملى سیاسى کشور را مى طلبد. ثانیا, اهم ویژگى هاى سنت و مکتب دانش سیاسى اسلامى / ایران; کل نگرى, منظومه گرایى و غایت نگرى مى باشد. بنابراین, این سنت دانش سیاسى بنیادین / غایى و فراگیر / سازوار را ایجاب مى نماید. دانش و سنتى که در مقایسه با نگرش تجزیه گرایى و جزء گرایى علم سیاست طبیعى رایج و غالب و بحران ها تا در بن بست آن, تنها مکتب دانش سیاسى جایگزین در عصر حاضر و جهان پیش روى ما است. این ویژگى ها به اعتبارى دیگر عبارتند از:
1 ـ ارتباط و ابتناى گرایش هاى مختلف فلسفى سیاسى / علمى سیاسى و فقهى سیاسى / فنى سیاسى یا علمى حقیقى سیاسى / عملى عینى (واقعى) سیاسى و نیز علمى حقوقى سیاسى علمى عملى و اجرایى سیاسى.
2 ـ نگرش حقیقى و یقینى دانش سیاسى و نفى نگرش پندارى طبیعى/ توهمى در سیاست و دانش سیاسى رایج و غالب کنونى این سنت دانش سیاسى; یکى, تمامى واقعیت پدیده هاى سیاسى اعم از نمودها, بودها, غایت ها و نیز بنیادها و راهبردها را به صورت توإمان و در یک نظام و فرابرسازوار مورد توجه, مطالعه و بررسى قرار مى دهند. و به صورت نمودها یا بودها و یا غایت ها به تنهایى و مجزا از هم بسنده مى کنند.
دیگرى پدیده هاى سیاسى را در فرابردى دو سویه برتر / فروتر یا فاضله / رذیله مورد مطالعه قرار مى دهد. بر این اساس, نه پدیده سیاسى, پدیده اى طبیعى بوده و نه علم سیاست, علمى طبیعى است; آن هم بامنابع و روش هاى علوم محض و طبیعى. اینها اهم ویژگى ها و بنیاد برجستگى دانش سیاسى سنت اسلامى/ ایرانى محسوب مى شوند.
چه راه هایى را به منظور ارتقا و پیشرفت علم سیاست در ایران پیشنهاد مى کنید؟
دکتر صدرا: اول - آگاهى و اشراف به آخرین و جدیدترین وضعیت علم سیاست در جهان و نقادى آگاهانه و عالمانه دانش سیاسى مدرن, رایج و غالب.
دوم - آگاهى و نقد درست خود و خودى و داشته ها, ذخایر, پیشینه سیاسى علمى و خصلت ها و قابیلیت هاى خودى.
سوم - خویش اندیش و خوش اندیش و خودباورى و ایمان و اعتماد به توانمندىهاى دانش پژوهان و دانشمندان.
چهارم - نوگرایى اصیل و خود آگاهانه.
پنجم - همگرایى و همکارى متقابل نیروها و نهادهاى علمى / عملى سیاسى و ایجاد ارتباط, اطلاع رسانى و حسن اعتماد طرفین.
ششم - تشکیل و سازمان دهى حلقه هاى علمى / فکرى سیاسى, بسان کانون ها و کوره هاى اندیشه سیاسى و نظریه پردازى و رواج, ترویج و آزمون و کاربرى آنها.
هفتم - تداوم توسعه کمى و کیفى و نیز تعالى جوهرى این رشته و دانشگاه ها و دروس و دوره هاى مربوطه و تإسیس پژوهشگاه هایى در خور و از جمله فرهنگستان علوم سیاسى و دایره المعارف دانش سیاسى اسلامى / ایرانى و فرهنگ ها و مجامع علمى سیاسى مربوطه و گوناگون.
آیا مى توان چارچوب هاى نظرى خاصى را از غرب اتخاذ کرد که قابلیت تبیین تحولات سیاسى ایران را داشته باشد و اساسا چنین چارچوب هایى را مى توان به وجود آورد؟
دکتر صدرا: به هیچ وجه, چرا که هر نظام علمى; یکى, داراى اجزا و عناصر و به اصطلاح, داده ها و موارد علمى بوده و دیگرى, داراى چارچوب اعم از بنیان یا اساس نظرى و دیگرى ساختار علمى مى باشد; همچون یک ساختمان.
لازمه نوسازى و بهینه سازى و بومى سازى و در نتیجه روز آمدى و کار آمدى هر دانشى; به ویژه دانش سیاسى که ارتباط تنگاتنگ و بلکه ذاتى با خاستگاه و زایشگاه خویش دارد, این است که چارچوب یعنى بنیان نظرى و ساختار علمى آن, کاملا متناسب با شرایط و مقتضیات فرهنگى / تاریخى و حتى طبیعى / اقتصادى همان ملت و کشور باشد. به ویژه در زمانى که با برخوردى انقلابى, در پى نقادى و بلکه نفى یک نگرش نارسا و یا حتى نادرست سیاسى و دانش سیاسى رایج و غالب باشند; به ویژه این که خود, داراى چارچوب نظرى متناسب, کار آمد و روز آمد هستند. در این صورت, یافته هاى علمى سیاسى سایر ملل و مناطق و نگرش ها, صرفا پس از نقادى و باز سازى و بهسازى, تنها مى توانند بسان داده و حتى مواد خام, اولیه و نیمه پرورده, بر اساس چارچوب نظرى خودى که قبلا اشاره شد, وارد شده و به کار گرفته شوند.
این چنین چارچوب هایى را نه تنها مى توان به وجود آورد; بلکه چارچوب دانش سیاسى اسلامى / ایرانى به گونه اى که قبلا اصول و مبانى ارکان و اساس آن را و ویژگى ها و برجستگى هاى مربوطه را ارایه نمودیم, وجود دارد و تنها نیاز به باز آورى, باز سازى و کاربرى دارد. البته هر گونه تفصیل در مورد این دانش, سنت / مکتب و چارچوبه نظرى یعنى بنیان و ساختار دانش سیاسى اسلامى / ایرانى و اهم موضوعات, مسأل, مباحث و منابع و روش هاى آن, بیشتر راه گشا خواهد بود که طى مباحث مستقل بایستى ارأه گردد. امید که همگى در این مسیر توفیق یابیم, انشاالله.
آیا پدیده سیاست تنها بعد علمى دارد؟ آیا مى توان نگرش هاى فلسفى, کلامى و حقوقى را نیز اضافه کرد؟
دکتر صدرا: یکى از اساسى ترین آسیب پذیرىهاى دانش سیاسى رایج و غالب غربى معاصر, قطع ارتباط خود با بنیادهاى نظرى و به ویژه فلسفى سیاسى و عمومى و نادیده انگاشتن و حتى برخى نفى و نهى یا منفى تلقى کردن آن است. کما این که, یکى از اصولى ترین کاستى ها و نارسایى هاى دانش سیاسى جدید تا کنون, عدم تبیین و توجیه صحیح ارتباط و تبادل یا تعامل حوزه هاى مختلف علمى سیاسى مربوطه و یا نگرش هاى گوناگون دانش سیاسى ازجمله حقوقى مى باشد; آسیب پذیرى و نارسایى که رفع آن, یکى از اهم ضروریات فلسفه علم سیاسى و نیز دانش سیاسى معاصر است. موضوعاتى که وجود آنها به شدت مورد انتقاد بوده و رفع آن, مورد تقاضا و انتظار مى باشد. در سنت دانش سیاسى ایرانى / اسلامى, دانش سیاسى متشکل از نگرش هاى عمده اصلى فلسفى سیاسى, علمى سیاسى, حقوق سیاسى و حتى عملى / اجرایى سیاسى مى باشد. در نظر به دانش سیاسى این حوزه, این نگرش هاى چهارگانه با کلیه زیر بخش هاى خود, اجزا و مراتب مختلف یا زیر مجموعه نظام واحد دانش سیاسى محسوب مى گردند.
بنابراین, علاوه بر وجود و ضرورت این نگرش ها, ارتباط, تبادل و تعامل آنها و نیز سازمان جمعى آنها, بسان اساس نظام واحد دانش سیاسى حأز کمال اهمیت مى باشند; نظام و فرآیندى تعاملى تکاملى علمى سیاسى که مى توان آن را به گونه زیر نمودار ساخت:
درباره محتواى کنونى آموزشى و علمى علوم سیاسى چه نظرى دارید؟
دکتر صدرا: هر چند دغدغه ها و داعیه هاى فراوانى در جهت بهینه سازى و بومى سازى رشته علوم سیاسى و کار آمد و روز آمد نمودن این علم به عمل آمده و تلاش هاى چندى نیز در جهت ارتقاى کمى / کیفى آموزشى این دانش نیز به انجام رسیده است; لیکن على رغم نیاز و احساس نیاز روز افزون آموزشى / پژوهشى و اطلاع رسانى به این رشته و على رغم توسعه کمى از حیث راه اندازى مراکز آموزشى و شعبه و شاخه شدن رشته ها, مع هذا با کمال تإسف, هنوز از برخى جمع و تفریق شدن دروس و یا ضرب و تقسیم کردن آنها زیاد فراتر نرفته ایم. حداکثر چندین دروس جدید و گاه دستى در برنامه هاى آموزشى وارد شده است که در جاى خود بسیار مفید و مثبت مى باشند; ولى تا این حد و تا این زمان کار ساز نبوده اند و به ویژه این که به جاى بررسى کلیت نیازها و قابلیت هاى علمى سیاسى کشور با مبانى علمى معین و بعد تبدیل آن به رشته ها و تجزیه, تحلیل و ترکیب آن به صورت دروس و ترسیم و تنظیم آنها, در برنامه ها, غالبا به ارایه عناوین و دروس پراکنده و گنجاندن آنها آن هم گاه با فشار و به صورت مونتاژ و ناهم جوش در یک طرح و برنامه, ناهمگون, ناهمگن, ناهماهنگ و غیر کار آمد و غیر روز آمد, اکتفا کرده ایم.
تحولى را که بعد از انقلاب فرهنگى در محتواى آموزش رشته علوم سیاسى رخ داد, چگونه ارزیابى مى کنید؟
دکتر صدرا: حاصل تحول رشته علوم سیاسى و برآیند آن, همان وضعیت پیش گفته و کاملا ناهنجار علم و رشته سیاسى است که عمده وقت و عمر و استعداد جوانان و دانشجویان را نیز ضایع مى کند. و به جاى تبدیل دیپلمه ها به کارشناسان (برجسته) علوم سیاسى, حداکثر مقدارى به اطلاعات و محفوظات سیاسى آنان اضافه مى کند و چه بسا اگر آنها را سر در گم نکند, کار آیى سیاسى متناسب چندى در آنها ایجاد نمى نماید.
حال این که, این رشته هم از جهت علمى و هم از حیث آموزشى, نیاز به تحولى کیفى در جهت کار آیى کار آمدى و روز آمدى دانشجویان و نیز دانش پژوهان این رشته و آموزش ها - پژوهش هاى آن دارد از آن برتر, نیاز به تحولى بنیادین و جوهرى در جهت بومى / زایندگى / کاربردى بودن این رشته علمى و آموزش هاى مربوطه به ویژه بر اساس سنت غنى دیرپاى و فراگستر دانش سیاسى اسلامى / ایرانى دارد; به ویژه در عصر حاضر که جهان به یک اعتبار به سرعت و به شدت به سوى بحران و بست معنا و معنویت فرو مى رود. و نیاز به نقادى و نظریه پردازى نوین و راه گشا دارد.
براى گسترش آموزش و پرورش در زمینه سیاست و حکومت ایران و جذب دانش آموختگان علم سیاست به این حوزه چه مى توان کرد؟
دکتر صدرا: علاوه بر اهم موارد پیش گفته:
یکم, اطلاع رسانى صحیح و تشویق و زمینه سازى;
دوم, ایجاد اعتماد و اطمینان در این زمینه;
سوم, تقویت دروس دوره ها و برنامه هاى مربوطه;
چهارم, ایجاد ارتباط و زمنیه هاى پژوهشى و حتى تإسیس پژوهشگاه هاى مربوطه;
پنجم - اعتماد سازى, اطلاع رسانى و ارتباطات و تبادلات متقابل نیروها, نهادها و مراکز آموزشى / پژوهشى و اطلاع رسانى و مشاوره علمى سیاسى و عملى و اجرایى سیاسى و سیاست گذارى و فرهنگى / اجتماعى مربوطه از جمله رسانه ها;
ششم - تعریف, تعیین و تبیین دروس, دوره ها و برنامه هاى جدید, مورد نیاز, مورد نظر و به عبارت دیگر, روز آمدى و کار آمدى دروس, دوره ها و برنامه هاى جدید در این رشته به تناسب شرایط, نیازها و خواست ها در کشور و در سطح ملى و عمومى و حتى تخصصى و بخشى و منطقه اى.
لطفا نظرتان را درباره وضعیت کنونى پایان نامه هاى علوم سیاسى بیان بفرمایید؟
دکتر صدرا: اغلب پایان نامه ها نیز بسان غالب پژوهش هاى علوم سیاسى در کشور, از یک سرى عناوین کلى و کتابخانه اى فراتر نمى روند.
موضوعاتى که چه بسا اگر هم تکرارى نباشد, راه گشاى هیچ مشکلى از کشور نمى باشند. این, در حالى است که;
اولا, دانشجویان و دانش پژوهان این رشته از استعداد بسیار قابل قبول و گاه بالایى برخور دار هستند;
ثانیا, هم وقت و هم انرژى و هم هزینه هر چند حداقل; ولى کافى گذاشته و صرف مى شود.
به ویژه عدم آگاهى نسبت به موضوعات و عناوین مورد نیاز, عدم دسترسى به منابع تحقیق و عدم ارتباط و هماهنگى و همکارى لازم بین نیروها و نهادهاى ذىربط و پشتیبانى کننده و فقدان یا ضعف حمایت ها یا صندوق ها و سازمان هاى حامى یا خدماتى; اینها مهم ترین مسألى هستند که در زمینه پایان نامه ها مطرح مى باشد.
بنابراین:
1 ـ نیاز به تعیین و اعلام عناوین و موضوعات مورد نیاز و مورد نظر در زمینه هاى علمى / عملى سیاسى توسط نیروها و نهادهاى مصرف کننده اعم از بنیادى, پایه و کاربردى و مطالعاتى و تحقیقاتى راهبردى, نظرى و کار بردى است.
2 ـ نیاز به ارتباط, هماهنگى و همکارى روز افزون به ویژه با کمک نهادهاى واسطه و رابط میان نهادها و نیروهاى متقاضى تولید کننده دانش و آگاهى هاى سیاسى مصرف کننده مى باشد.
3 ـ یکپارچه سازى و هماهنگى در ارایه خدمات پژوهشى از جمله در مورد جهت دهى رساله ها در زمینه منابع علمى و اطلاع رسانى, مشاوره هاى علمى و راهنمایى و کمک هاى مادى مالى و ابزارى.
باتشکر از حضرت عالى که در این گفت و گو شرکت نموده اید.
منبع: فصلنامه علوم سیاسی