مشروح میزگرد خبرآنلاین در بررسی «بیداری اسلامی» در منطقه را در ادامه بخوانید:
آیا واقعا می توان وقایعی که در طول یک سال گذشته منطقه را تکان داد و دیکتاتورها را ساقط کرد، ناشی از اعتقادات اسلامی دانست؟ درست است که تمام این رخدادها در کشورهای اسلامی اتفاق افتاده اما برخی معتقدند که این موضوع ربطی به مذهب افراد ندارد در واقع تلاشی معطوف به آزادی است که ممکن است هر انسان دیگری در هر نقطه دنیا این کار را انجام دهد .
صدرا : خیزش ناشی از بیداری انقلابی مسلمانان، اسلامی است. اگر سوال به صورت دقیق موشکافی شود پاسخ را در بطن خود مستتر دارد . پیش فرض ما رخ دادن حوادثی در منطقه و تداوم آن است که به بیداری و خیزش معروف است. سوال شما معطوف به ماهیت و مبانی این حرکت است . نخست این که در واقع این حرکت ها خیزش مردمی و انقلابی و در نتیجه انقلاب هستند. هرگز نمی توان آن را شورش گروهی یا طغیان توده ای ظاهری و گذرا دانسته و نامید. دوم اینکه هم در سرزمین ها و کشورهای اسلامی رخ نموده و هم توسط و با حضور مردم مسلمانان اتفاق افتاده و می افتد. شعائر آن ها نیز چه اسلامی بوده و چه با شعائر اسلامی همچون تکبیر، لا الا الله و نماز و سجده، ...و همانند این ها همراهند. هیچ ادعا، شعار و نشانه و حتی قرینه ای دال بر تعلق یا حتی گرایش به کاپیتالیسم یا لیبرالیسم و نیز سوسیالیسم یا کمونیسم و یا مارکسیسم در این ها وجود ندارد. چرا که فرای ظرفیت دینی اسلامی و زمینه مدنی مسلمانان، فروپاشی چپ و بحران تاحد بن بست راست نیز مزید بر علت واگرایی از این ها و گرایش به اسلام می باشد.
در عین حال برای پاسخ علمی و روشمند به این پرسش می توان سه شیوه را در پیش گرفت . شیوه اول نگاه راهبردی در بررسی حوادث را مورد توجه قرار می دهد که چگونه این حادثه بروز و ظهور پِیدا کرده است . خودسوزی یک جوان در تونس اتفاق می افتد. در همه جای دنیا به صورت روزانه چه بسا این چنین حوادثی رخ می دهد. اما چرا چنین منجر به چنین خیزش و خروشی نمی شود؟ در نگاه راهبردی ، پیشینه تاریخی و سیاسی جنبش های مسلمانان و خیزش آنان و پشتوانه دینی اسلامی بیداری اسلامی می تواند ما را در تحلیل مناسب تر کمک کند. به ویژه شدت و سرعت حرکت بسان انباشت و خروج انرژی عظمی می ماند که در سبب زلزله و یا تراکم حجم عظیمی آب پشت دیواره سد ها گشته و موجب شکستن سد و آزاد شدن انرژی ذخیره پشت آن می گردد.
شیوه دوم تحلیل سیاسی و ساختاری حوادث جاری کشورها و یا حادثه در کشورهای متعدد است که شاکله و شاخص بیداری و خیزش را مورد بررسی قرار می دهد که آیا می توان از دل این انقلاب و انقلابی بودن و اسلام و اسلامی بودن و بارمد این دو یعنی انقلابی اسلامی یا انقلاب اسلامی را در یکایک این حوادث و حرکت ها یا در این حادثه و حرکت فراگستر و فراگیر استنباط کرد . شیوه سوم، تحلیل محتوای به جای تحلیل متن است. یعنی واکاوی و بررسی شعائر و به اصطلاح روش تبیینی می باشد. در همگی این شیوه ها ما به این می رسیم که؛ اولا-این حوادث: بیداری و خیزش بوده ثانیا-انقلابی و اسلامی می باشند.
در مقام نتیجه گیری و برامد بحث هم به بیداری-خیزش انقلابی اسلامی خاورمیانه، جهان اسلام و پیام و پیامدهای فراگیر و فراکستر آن می رسیم. اما باید دو نکته را مورد توجه قرار داد: یکی این که بیداری و خیزش انقلابی اسلامی، در کشورهای مختلف با مقتضیات گوناگون، هر کدام به تناسب شرایط خاص خویش بروز کرده، شکل گرفته و پیش خواهد رفت. به طور قطع، شدت و شتاب و نیز شیوه و بلکه شعائر و شیب این خیزش در هر کشوری متفاوت است. ولو از حیث ماهیت و مبانی و حتی مبادی بنیادین و غایی یا انیگزش ها و غایات یکی بوده و یکسان یا همگرا می باشند. ولی فرای مبانی دینی اسلامی، بسته به اصول مذهبی و حتی غلبه مکتب فقهی خاص چه بسا در شکل و شیوه ها از کشوری به کشور دیگر فرق می کنند . نمی توان در این زمینه یک الگوی واحد تدوین کرد که اگر کشوری با آن معیار همخوانی نداشت آن را مورد تردید قرار داد . همچنانکه مفهوم این میز؛ واحد است، اما اشکال متعدد و متفاوتی دارند . می توان اینگونه برآورد کرد که همه این حوادث؛ بیداری-خیزش انقلابی اسلامی است اما شکل های متفاتی داشته باشند. نکته دوم این که قطعا دشمنان سلطه گر خارجی و وابستگان، نفوذی ها و سست عنصران داخلی توطئه کرده درصدد مهار برامده و می خواهند به نفع خود از آن بهره بگیرند در نهایت تلاش می کنند هرچه می توانند جنبه انقلاب یا اسلامی یا هر دوی بیداری و خیزش را تقلیل و حتی تحریف کرده و تا سرحد امکان به انحراف و انحطاط بکشانندد. در این مورد نیز حتی به شرط اثرگذاری مستقیم یا غیر مستقیم، کوتاه یا بلند مدت، کم یا زیاد تخریبی آنان، نمی توان منکر ماهیت این انقلابی و اسلامی بیداری و خیزش(ها)شد . اتفاقا شدت تهدیدات چه بسا نشان از بزرگی این پدیده دارد .
جوادی ارجمند : می توان این پدیده را چهار نوع تحلیل کرد . مفاهیمی که در برگیرنده شناخت این جریان است ،چیست . در بعد مفهومی اینگونه بیان می شود که این جریان شکل گرفته از یک حرکت اسلامی است .گاهی این قصد وجود دارد که برای اصول و فروع این حرکت ها ، شعائر ، شعارها ، نوع نگاه به آینده ، خواسته ها و مطالبات، تحلیل هنجاری و قانونمند صورت پذیرد . یک بعد دیگر این است که یک تحلیل تجربی داشته باشیم که به لحاظ پیشینه و گذشته این حرکت چگونه شکل گرفت زیرا این حرکت را نمی توان ابتدا به ساکن مورد ارزیابی قرار داد . این گونه نبوده است که فقط یک خود سوزی عامل شکل گیری این حادثه باشد . زیرا نحوه تعامل این کشورها ،حوادث شکل گرفته در جریان دولت – ملت سازی ، نوع مناسبات با نظام بین الملل عقبه ای ایجاد نمود به عبارت بهتر یک سلسله حوادث پیچیده بستر ساز شکل گیری این انقلاب ها شده است .
در حال حاضر کشورهای اسلامی درگیر این جریان هستند، بنابراین باید در بعد سیاستگزاری هوشمندانه عمل کنند . زیرا سناریوهای مختلفی برای ضربه زدن رخ می دهد و باید تدابیر مناسبی به کار گرفت تا زمینه های تهدید کننده را کاهش داده و برای خود فرصت سازی کنند . در این میان یک دغدغه به وجود می آید که چگونه باید نقش بازی کرد تا اهداف خود را محقق نموده و نهادینه کنیم .
*ولی سوال من معطوف به ماهیت این حرکتها بود. چه فرقی می کند که کسی در ایران باشد یا در هر کشور دیگری . یک انسان همواره در برابر ظلم وستم واکنش نشان می دهند . سوال من درباره ارتباط مذهب با این انقلاب ها بود.
صدرا : انسان ذاتا و فطرتا ظلم ناگرا و ظالم ستیز بوده و عدالت گرا است. در نتیجه همه انسانها ظلم ستیز هستند اما به این نکته توجه کنید که این مکتب ها و مذاهب دینی و مشی های سیاسی بوده که به سراغ انسانها آمده و یا با تذکر و تبیین و ترغیب آنان، این فطریات را بروز داده و پرورش داده و بارور می سازند. یا برعکس ستم پذیر و به اصطلاح منظلم می نمایند. به گونه ای که برخی از ادیان انسانها را به سازش وادار می کنند.
دین اسلام اساسا اصولا عدالت گرا و ظلم و ظالم ستیز است. بویژه مذهب شیعه که عدل و عدالت را جزو اصول دین می آورد. در نتیجه عدالت گرا بوده و ستم ستیز است. و پیروان خود را به قیام و اقدام علیه ظلم(استبداد و استکبار)در صورت امکان و به مقاومت و تقیه در صورت عدم وجود شرایط قیام ترغیب می نماید. مکاتبی که به انسان و به پیروان خود می گویند اگر به یک طرف صورتت سیلی زدند اجازه بده به آن طرف هم سیلی بزنند ،انسانها و اتباع را یا در صورت احساس ضعف؛ سازشکار یا در صورت احساس زورمندی؛ طغیانگر بار می آورد . اسلام و مسلمانان ذاتا بدانسان که در شیعه بروز دارد در پی کرامت و عزت بوده و به راحتی تن به ذلت و ستم نمی دهد و شایسته و بایسته است آزاده باشد. نمونه های بارز آن را در میان همگی مسلمانان اعم از؛ فلسطین(ولو سنی مذهب) و لبنان(شیعی مذهب) می توان پیدا کرد. چرا که مسلمانان به رغم تحت فشار بودن؛ یا مقاومت کرده یا قیام می کنند . رهبران سیاسی و مذهبی این پتانسیل را به فعل می کنند. همچنانکه در ایران این مساله رخ داد .
باید این نکته را اضافه کرد که این مساله نیازمند 'رهبری' است در غیر اینصورت نمی توان این پتانسیل عظیم را بالفعل کرد . به عبارت دیگر تا زمانی که رهبری عامل صالح(قوی و امین) وجود نداشته باشد نمی توان شاهد بروز و باروی و بویژه بهره وری و اثربخشی نهادین و نهایین این حرکت ها بود. کما اینکه اگر تمام مواد اولیه لازم برای درست کردن آتش باشد اما برای مثال جرقه وجود نداشته باشد ،قطعا آتشی ایجاد نخواهد شد . امام خمینی در ایران نقش جرقه داشت که توانست انباشت نارضایتی را به آتش حرارت بخش، روشنایی آفرین و حرکت زا تبدیل ساخته و آن را در جهت سوزاندن ساختار و ریشه های ستم استبداد داخلی و استکبار خارجی مبدل نماید و با هدایت و رهبری اسطوره گونه و حکیمانه خویش به سرانجام برساند.
جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام، خاورمیانه و حتی در شرق از یک و نیم قرن پیش تحت عنوان تجدید حیات(رنسانس)اسلامی رخ داده که تا کنون سه موج داشته است . بزرگترین پرچمدار این خیزش اسلامی ، سید جمال الدین اسد آبادی بود که تجدید حیات اسلام و تمدن اسلامی را به عنوان هدف مورد توجه ویژه قرار داد . تجدید حیات تمدن عظیم اسلامی به عنوان عظیم ترین و گسترده ترین تمدن تاریخ بشری و جهانی. این تمدن از دورترین نقاط خاور دور از سویی تا هند تا مدیترانه و نیز تا غربی ترین مناطق افریقا و کرانه ای اقیانوس آرام و بلکه تا شمال مدیترانه و جنوب اروپا اعم از اسپانیا، فرانسه و حتی بخشی از ایتالیای امروز را را در بر می گرفته است .
بعدها به دلیل فاصله گرفتن مسلمانان در این تمدن از اسلام به همراه جنگ های داخلی و حمله مغول ،تمدن اسلامی وارد دوره پاییزی و زمستانی قرون وسطای خود شده که یک دوره طولانی نزدیک به چهارصد سال بوده است . در عین حال مسلمانان همواره با یک نگاه مثبت و غبطه انگیز نسبت به گذشته خود فکر کرده و می کنند .اندیشه و انگیزه تجدید تمدن اسلامی مسلمانان تا دوره جدید و اخیر مانند آتش زیر خاکستر بودند. به همین دلیل رخدادهای اخیر بیداری اسلامی نام گرفت و تلاش داشت تا با بیداری از خواب دیرین و خیزش و حرکت از رخوت و ایستایی عارض شده بدر آمده بار دیگر وضعیت گذشته را احیا کند . موج اول این جنبش که بازنگری و بازخیزی است منجر به انقلاب و نهضت ضد استبدادی مشروطیت اسلامی می شود . این نهضت ضد استبدادی است تنها مختص به ایران نبوده و تمام منطقه را در بر گرفته بود. حتی در واقع نهضت مشروطیت از آنجا وارد ایران شده است .
البته جز در ایران که این جریان هم تئوریزه شد و هم پیروز گردید ولی بعدها دچار تحریف و انحراف شد در سایر مناطق به اشکال و علل گوناگون مثل سرکوب، کودتا، ...عقیم ماند. موج دوم ،موج ضد استعماری است که در ایران منجر به ملی شدن صنعت نفت و ملی شدن کانال سوئز در مصر و حتی استقلال هند و بسیاری از کشورهای اسلامی می شود . همه این اتفاقات در یک مقطع زمانی خاص و قریب به هم رخ داده است . اما موج دوم در بیشتر کشورها از جمله با ایران با خشونت و سرکوب مواجه شد که در ایران منجر به کودتای 28 مرداد گردید. در نهایت موج سوم به وجود آمد که هم ضد استعماری است و هم ضد استبدادی . شعار این موج در ایران استقلال از سلطه و نفوذ بیگانه و وابستگی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نه شرقی و نه غربی،آزادی از استبداد و عقب ماندگی و در نتیجه حکومت ملی و مردمی و توسعه ، مردم سالاری از مشروطیت اسلامی تا جمهوری اسلامی است . موج سوم در ایران توانست تاثیرات زیادی بر منطقه بگذارد به ترتیبی که بسیاری از جریانات رخ داده در منطقه از این موج نشات گرفته و حاصل پیام و نتیجه پیامدهای آن است .
در موج سوم ضمن رهایی از نیروها، نهادها و نظام سلطه از هر گونه مکاتب غربی و شرقی راست و چپ و حتی الگوی سوسیالیستی و کمونیستی یا مارکسیستی-کاپیتالیستی و لیبرالیستی تبری می جوید . در این موج فرای استقلال، آزادی بسیار مورد تاکید قرار می گیرد همچنانکه با خودرأیی، خودمحوری و بویژه کامگی دولت ها و حکومت های شخصی، خانوادگی و خاند انی و ملوکیت های شاهی و موروثی سلطنتی مبارزه می کند. کما این که در انقلاب مصر ، تنها مبارزه با مبارک به عنوان هدف تعریف نشد بلکه مبازه با خانوداه و خاندان مبارک در دستور کار قرار گرفت. حتی در پی نه تنها تغییرات کمی یا کیفی، حتی تحولات ماهوی و مبنایی و بلکه دیگرگونی بنیادین و تغییر جهت از وابستگی؛ امریکا-اسرائیل و غرب به استقلال، آزادی، مشارکت مردمی و مردم سالاری و همگرایی اسلامی اند. مردم در موج سوم دنبال نه حکومت ملوکی بلکه حکومت ملی به معنای مردمی مسلمانان هستند . در عربستان هنوز هم نفت در اختیار خانواده سلطنتی است و «ملک طلق» آن محسوب می شود و آن را غنیمت خاندان سعودی می دانند و هنوز تغییری در این ساختار رخ نداده است. این چنین تغییرات، تحولات و دیگرگونی هایی در جریانند. برخی ظاهر شده و به نتیجه اولیه رسیده و برخی در جریانند و برخی هنوز بروز نیافته و آینده دیر یا زودتر رخ خواهد نمود.
جابه جایی قدرت در موج سوم بیداری-خیزش اسلامی؛ نه فردی و شخصی و خانوادگی بلکه باید ملی، مردمی یا مشارکتی یعنی مشارکت جویانه و مردم سالارانه مسلمانان و در نتیجه اسلامی می باشد. فارغ از تمام نکات ذکر شده ،در این موج آزادی از عقب افتادگی و نیل به توسعه مورد توجه قرار گرفته و می گیرد . این توسعه در ابعاد فرهنگی ،سیاسی و اقتصادی محقق شده و بایسته و شایسته این است. همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد شعارهای کشورهای منطقه نشان می دهد که آنها دنبال مکاتب سوسیالیستی و لیبرالیستی و یا امپریالیستی نیستند . رهبران و اعضا و مردم مسلمان این کشورهای بارها و به انحای مختلف در سخنان خود بر مردمسالاری و بر اسلام تاکید کرده و می کنند .
البته این مساله از مدتها قبل و بویژه به عنوان پیامدها و پیام انقلاب اسلامی پیش بینی شده بود. کما اینکه آقای موشه دایان نخست وزیر وقت رژیم اشغالگر اسرائیل زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سخنانی به صراحت گفت که زلزله ای که در ایران ایجاد شده است که به زودی تا مرزهای اسراییل خواهد آمد . میشل فوکو هم در سخنان خود گفته است که انقلاب اسلامی که در پی معنویت سیاسی بوده نظام سیاسی و حتی فرهنگی و نیر مناسبات اقتصادی نه تنها ایران، بلکه منطقه جهان اسلام و حتی جهانی را دیگرگون ساخته و نظریه و نظام نوینی ایجاد می کند. کما اینکه همین اتفاق در مورد ایران هم رخ داد و ایران توانست نظم جدیدی را در منطقه بنا کرده مناسبات قدرت را تغییر بدهد . در حال حاضر نیز نظم موجود منطقه به همریخته و ملت یا ملت های مسلمان امت اسلامی بیدار شده است .
زمانی که ملتی بیدار شد دیگر نمی توان آن را متوقف کرد. کما اینکه این مساله در مورد ایران هم مصداق دارد . تجربه نشان داده است که دربرابر بیداری اسلامی برخورد تند و خشن و به عبارت دیگر سرکوبگرانه راه به جایی نمی برد، زیرا سرکوب کردن می تواند یک مساله را به تعویق و تاخیر بیاندازد اما نمی تواند آن را به فراموشی بسپارد بلکه آن را هم تعمیق کرده و هم تشدید می کند . در حال حاضر پس موج و پس لرزه دوم موج سوم بیداری-خیزش انقلابی-اسلامی تجدید حیات تمدن اسلامی؛ تونس و سایر کشورهای منطقه خاورمیانه بزرگ اسلامی را در برگرفته است. و پس موج سوم تمام آسیای مرکزی، اقصی نقاط جهان اسلام را در می نوردد . پیام و پیامدهای آن و بازتاب آن را در اروپا و غرب و امریکا (حتی کاناد و استرالیا و ژاپن و کره)نیز شاهد خواهیم بود. در جریانات اخیر نیز ایران پیشتاز شده و توانسته است فرای ارایه الگوی متناسب و نیز توفیقات روزافزون خویش، با هدایت و راهبری های راهبردی خویش تاثیرت عمیقی در منطقه بگذارد .
جوادی ارجمند : اگر انقلاب اسلامی را به عنوان موج اول حرکت اسلامی در نظر بگیریم موج دوم فروپاشی شوروی است و باید به آن بسیار گسترده نگریست زیرا این نظام یک نظام جهانی به شمار می رفت که مقوله کمونیسم را در جهان مطرح کرده بود. اما امواج انقلاب اسلامی روی این کشور تاثیر بسزایی گذاشت. شکست روس ها در افغانستان وپایان اشغال این کشور، بیانگر مقاومت اسلامی مردم افغان در برابر کمونیسم روسی بود و موج سوم حرکت های اخیر در خاورمیانه وشمال آفریقا است .
در موج دوم همزمان با فروپاشی شوروی ، نظریه ای تحت عنوان جنبش معنا گرایانه مطرح شد . در این جنبش سازه انگارانه تصریح می شود که منافع ملی بازیگران دولتی از پیش تعیین شده نیست. این رویکرد برخلاف نگاه رئالیسم سنتی و نئو رئالیسم می باشد که توسط تحلیل گران روابط بین الملل مطرح شده است . سازه انگاران معتقدند ساختار نظام بین الملل تنها مادی نیست وباید به ماهیت معناگرایانه ان توجه شود . این ماهیت به معنای شکل گرفتن انگاره است که فرد با دیگری وارد یک عرصه گفتمانی شود که آن گفتمان به رفتار و رفتار به منافع شکل می دهد . بررسی ظلم ستیزی و بی عدالتی با عینک نگاه مکتبی، ما را وارد جنبش معنا گرایانه می کند . پیروزی انقلاب اسلامی در واقع زیر سوال بردن نظام لیبرال دموکراسی غرب است.
تاکید ما این است که نظام آینده کشور های خاورمیانه بر بستری بر فرهنگ اسلامی بنا می شود و لزوما نباید مدل حکومتی ایران را داشته باشند زیرا نظام بر بستری از اسلام شکل گرفته است . در نگاه هویتی با نگاه بخشی، نوعی و ملی و جمعی، هویتی به نام جهان اسلام وجود دارد . به هرحال این کشورها در درون خود، نهادهای خاص خود را دارند اما این کشورها می توانند ایران را مورد توجه ویژه قرار بدهند . همچنانکه مقام رهبری در سخنان خود تاکید کردند که جمهوری اسلامی ایران چشم اندازی برای ایران ترسیم کرده است که به قدرت برتر منطقه تبدیل شود و دستیابی به این چشم انداز نیازمند احیای ظرفیت های مادی ومعنوی موجود در کشور است . باید با نگاه هویتی و در قالب معنا گرایانه، این حرکت ها را تحلیل کرد . همچنانکه نظریه پردازان سازه انگار بر اساس انگاره ها مسائل را تحلیل می کنند .
*اما جریانات رخ داده در منطقه رهبری خاصی نداشت مردم ساعت ها در میدان التحریر بودند اما رهبری آنها را به حرکت در نمی آورد؟
صدرا : قطعا اگر این جریانات رهبری قوی داشته باشند بهتر می توانند به اهداف خود نزدیک شوند . اما این رهبری در این جریانات آنگونه که باید مشهود نیست . تدبیر و توفیق در دستیابی به یک مدل مطلوب وابسته به رهبری جریان است. بیداری-خیزش انقلابی-اسلامی در این کشورها در مقایسه با ایران به نظر می رسد خلا رهبری دارند.
اگر این مساله حل شود یک توان مدیریتی به وجود می آید که مسائل؛ تهدیدات و فرصت های پیش رو را مدیریت می کند . اما رهبری دو گونه و در دو سطح است. یکی-رهبری راهبردی و به اصطلاح درجه اول و اعلا و دیگری رهبری کاربردی و به اصطلاح درجه دوم و مدیریت اجرایی. رهبری درجه اول است که به افراد جهت و امید می دهد و می گوید که شما می توانید موفق شوید. رهبری درجه دوم ،مدیریت اجرایی را برعهده داشته و در صحنه است .
راهبردهای راهبری امام خمینی(ره)، الگوی حرکت انقلاب و نظریه نظام سیاسی انقلابی الهام بخش و نمونه جمهوری اسلامی ایران و توفیقات روزافزون این و در حقیقت این الگو، همراه با رهنمودهای راهبردی راهبری معظم انقلاب اسلامی ایران، در جهان اسلام نقش همان رهبری درجه اول را در حال حاضر ایفاء می نماید. وقتی همایش بیداری اسلامی تشکیل شد مقام معظم رهبری راهبردی حکیمانه را ارائه کردند که در صورتی که آن را منشور سیاسی و راهبردی خود قرار بدهند موفق می شوند . به عبارت بهتر رهبران در صحنه و مدیران اجرایی این خیزش ها شایسته و بلکه بایسته است این منشور را سر لوحه خود قرار بدهند و آن ها عملیاتی سازند .
البته آنها الگوی ایران را در اختیار دارند زیرا زمان انقلاب ما به این تجربیات دسترسی نداشتیم ودر طول زمان و با هزینه های بسیار زیاد معنوی و مادی به آن دست پیدا کردیم اما در حال حاضر نیازی نیست که این کشورها با صرف هزینه زیاد بار دیگر تجربیات ما را تکرار کرده و از اول آغاز کنند. می توانند تجربه ما را پیش رو قرار دهند و جاهایی که ما موفق بودیم قدم بگذارند و جاهایی که موفق نبودیم قدم نگذارند . این کشورها می توانند به این ترتیب راه میان بر بزنند و زمان زیادی را صرف نکنند . و به تعبیری با زمان کمتر و با هزینه پایین تر به همین اهداف رسیده و فاصله تاخیر زمانی خلاء دو سه دهه ای خویش را جبران نمایند.
* اخوان المسلمین سالها با مبارک مبارزه می کرد اما نتوانست هدف خود را پیش از این اتفاقات محقق کنند و در نهایت با جریان مردمی همراه شد . ما شاهد انقلاب های رنگین در کشورهای مشترک المنافع هم هستیم، آیا آن زمان آمریکا می توانست این برداشت را بکند که این انقلاب ها در راستای اهداف آمریکا است؟ البته این دو موضوعر ا نمی توان با هم مقایسه کرد ولی چطور می توان در مورد ماهیت این جریان ها به سرعت اظهار نظر کرد؟
صدرا : سید جمال الدین اسد آبادی وقتی نامه می نویسد، نه خطاب به علمای مصر، بلکه خطاب به جوانان مصری می نویسد . کما اینکه امثال رشید رضا که مخاطب سیدند و بعدا پدر و بنیانگذار بنیادگرایی در جهان اهل تسنن می شود، در آن زمان جوانی پرشور است. چون متأسفانه رهبران دینی ،علما و حتی روشنفکران در کشورهای سنی مذهب غالبا یا نوعا محافظه کار بوده و با حکومت سازش می کنند. بنابراین در انقلاب ها حضور موثری پیدا نکرده و نمی کنند. همچنانکه این روزها در بحرین شاهدیم علما پرچمدار حرکت بحرین هستند البته پیشتاز بودن روحانیون در منطق مذهبی شیعی رخ می دهد اما در بین اهل تسنن علما بویژه طراز اول پیشتاز نیستند .
برخی از علما نیز که از نظام سنتی بریده اند مانند قرضاوی، ... از خاستگاه علمی، جایگاه مذهبی و نقش مردمی آنچنانی معلوم نیست که برخوردار بوده یا باشند. بیشتر و پیشتر در این جریانات جوانان سردمدار هستند . بدینسان که شاهدیم. به هرحال جریان تجدید حیات آغاز شده و در خاورمیانه بزرگ جان گرفته است . این جریانات موج اول و دوم را طی کرده است و در جریان موج سوم بیداری-خیزش انقلابی-اسلامی و پس موج و پس لرزه های پیام و پیامدهای فزاینده و فراگستری فراگیر آنست.
همان گونه که اشاره شد موج اول ضد استبدادی ، موج دوم ضد استعماری و موج سوم که ضد استعماری و ضد استکباری است. قصد آنها این است که نظام مردمسالاری دینی را الگو قرار می دهد . برای موج سوم، سه پس لرزه مفروض است پس لرزه اول آن تا حدی سرکوب شدند ولی نه تنها از حرکت بازنایساد و حتی نیروی آن تحلیل نیافت و تحریف و یا تقلیل پیدا نکرد بلکه تعویق آن به تعمیق و تشدید آن کشید. مانند اینکه افغانستان و عراق را سرکوب و حتی اشغال کردند، سایر حرکت ها از الجزایر تا کشمیر نیز این چنین اند. اما در نهایت نتوانستند و بیداری-خیزش انقلابی اسلامی رخ داد .
پس به عنوان یک امر مسلم رخدادهای اخیر یک خیزش است و نه یک شورش . زیرا شورش مقطعی و گذرا است همچنانکه بعد از بازی فوتبال تماشاچیان ممکن است هیجانی شده و اقدام به برخی حرکات احساسی کرده، شیشه شکسته و صندلی اتوبوس ها را داغان می کنند . اما این شورش هدفمند نیست. ولی در خیزش هدفمند است. همچنانکه در لیبی هشت ماه جنگ داخلی جریان داشت . به ترتیبی که در بحرین نیز این سرکوب ها راه به جایی نبرد و اعتراضات همچنان ادامه دارد . این خیزش می تواند در قالب مقاومت و یا قیام متبلور شود . اگر مقاومت فضای لازم را پیدا کند تبدیل به قیام می شود .خیزش همواره با عقبه فکری همراه است و بدون فکر صورت نمی گیرد برای همین به این نهضت بیداری و خیزش اسلامی می گویند .همچنان می توان به این بحث پرداخت که آیا اسلامی هست یا خیر؟
بدان سان که اشاره شد باید گفت که این خیزش انقلابی هست زیرا انقلاب حرکتی مردمی، جامع و جهت مند برای ایجاد تحول بنیادین در نظام سیاسی است. اگر حتی صرف یک قیام ساده بود با رفتن یک فرد یا خانواده اش ماجرا به پایان می رسید اما دغدغه انقلابیون این نیست که فقط فردی مثلا مبارک برود. بلکه می خواهند که کلیه مناسبات تغییر پیدا کند . نه تنها راهبرد ها و سیاست ها، بلکه ساختار قدرت و حاکمیت سیاسی و حتی زیرساخت ها دیگرگون شود. از وابستگی به استقلال، از استبداد به ازادی و از اشکال محتلف سلطنتی؛ ملوکی و موروثی ولو با نام جمهوری به مردم سالاری و از لیبرالیسم یا کمونیسم به اسلام. مردم این کشورها تنها با رفتن حتی کلیه اعضای خانواده و وابستگان بن علی رضایت نمی دهند. زیرا مردم این کشورها اذعان دارند که باید سیستم عوض شود و نظام مردمی باید حاکم شود . برای همین به زودی در کشورهای پیروز، انتخابات برگزار خواهد شد . البته امکان دارد در کشوری نتوانند جمهوری اسلامی حاکم کنند بنابراین در بادی امر ولو به صورت گذرا و گذار به مشروطیت اسلامی رضایت می دهند .
حال می توان این سوال را مطرح کرد که این الگو قرار است از کجا گرفته شود. آیا تا کنون شما شنیده اید که آنها بخواهند سوسیالیسم یا لیبرالیسم یعنی جمهوری سوسیالیستی یا جمهوری لیبرالیستی را حاکم کنند . هرچقدر دنیا تلاش دارد که سر پوشی بر شعارهای اسلامی آنها قرار بدهد اما در واقع آنها شعارهایی مبنی بر تایید این نگاه، نظریه ها و نظام های سیاسی سر نداده اند که بگویند ما این نظام غربی یا شرقی را می خواهیم . حتی اگر بتوان فرض گرفت که لیبرالیسم دچار مشکل نشده بود و کمونیسم شوروی هم همچنان پابرجا بود . که این ها نیز امروزه خود دچار فروپاشی و بحران تا حد بن بستی بوده که راه برونرفتی ندارند. بویژه با مکاتبی که خود موجب و موجد و حتی مقوم همین فروپاشی و بحرانند.
*کمی پیش از این روشنفکران مصری به ایران دعوت شده بودند و برآورد برخی کارشناسان و رسانه ها در سطح بین الملل این بود که ایران قصد تحمیل الگوی حکومتی خود به مصر را دارد. این تحلیل ها را چقدر نزدیک یا دور از واقعیت می دانید؟
صدرا : تمام انقلابیون در استقلال، آزادی و مردمسالاری با هم اشتراک دارند . اکثریت قریب به اتفاق نیز مسلمان بوده و در جرگه جریانات اسلامی اند. مساله ای که تردیدی در آن وجود ندارد این است که تمام این کشورها درصدد هستند شریعت اسلام را به عنوان یکی از منابع و حتی منبع اصلی در قانون اساسی قرار بدهند . ممکن است پیاده سازی عین مدل جمهوری اسلامی توام با ولایت فقیه در کشور های دیگر مد نظر نبوده و عملی نشود، اما آنها می توانند مدل ها و میزان های گوناگونی از مردم سالاری و اسلام را با ترکیبات متنوع در کشورهای خود ایجاد کنند .آنها در سخنان خود تصریح کردند که منبع اصلی حقوقی ۀنان اسلام است . همچنانکه به هرحال در ترکیه دولت اسلام گرا با دغدغه و داعیه های اسلامی حاکم است و مردم ترکیه به شعائر اسلامی رأی داده اند و نه شخصیت های لائیک، هرچند قوانین آنها لاییک است .
اصراری وجود ندارد که آنها حتما باید از تجارب ما بهره بگیرند می توانند نمونه های دیگر را تجربه کنند . ولی یقینا انقلابی اسلامی ایران و جمهوری اسلامی ایران و پیام و پیامدهای آن؛ جامع ترین و نزدیکترین الگوی رفتاری و مدل ساختاری و نیز نظریه و نظام سیاسی مورد هدف بیداری-خیزش مسلمانان منطقه بوده و می باشد. باید منتظر ماند همچنانکه در تونس اسلام گرایان پیروز شدند . تاکید بر اینکه این نهضت اسلامی است به این معنا نیست که همه مسائل باید عینا منطبق با اسلام یعنی عین اسلام باشد. بلکه طیف و پیوستاری فراگیر از عینیت در مبادی سیاسی با محکمات اسلامی مثل توحید یا کرامت مسلمانان، تا عدم مغایرت مبانی سیاسی در متشابهات با مبانی یقینی دینی بسان علم یا اجتهاد و عدالت اسلامی و سرانجام عدم مخالفت با اسلام در شیوه ها و تکنیک ها یا ابزار سیاسی همانند شکل نظام سیاسی و یا روش انتخابات می باشد. باید مردم و مسئولین انقلابی اسلامی این کشورها خود ساختار نظام سیاسی و حکومتی مورد نظر خویش را در این پیوستار تعیین و ترسیم کرده و تبیین و تحقق بخشند.
در این میانه نباید به گونه ای رفتار کرد که این تصور به وجود بیاید که ما می خواهیم عین الگوی خود را به آن ها تحمیل کنیم. ضمن این که در این رابطه ممکن است دشمنان شیطانی خارجی و وابستگان داخلی آن ها توطئه چینی کرده و حتی دوستان ساده اندیش جاهل خواه تندرو افراطی و یا کند رو تفریطی، دست به تبلیغات و تحرکات سوء بزنند. اما خود آنها باید الگو بگیرند .البته ایران در این زمینه پیشتاز شده و الگویی را به جهان ارائه کرد و توانسته همگرایی اسلامی را به وجود بیاورد . البته باید این الگو فرای اشتراک کلی و در کلیت یا در کلیات شبایسته است به تناسب مقتضیات هر کشوری بومی سازی شود . این انتظار که تمام مدل ها و الگو ها حتی از حیث شکلی و ساختاری عیننا همانند هم باشد، انتظار واقع بینانه ای نیست . وحدت در بیداری-خیزش انقلابی-اسلامی، ارزش های بنیادین-غایی استقلال-آزادی و مردم سالاری و همگرایی اسلامی در عین حال چه بسا کثرت در شکل ساختاری و شیوه های کاربردی و سیاسی.
جوادی ارجمند: وقتی نهضتی تبدیل به نظام می شود فرایندی که این مسیر را طی می کند در این فرایند تمام مجموعه های دخیل در پیروزی نهضت ،با نگاه جامعه شناسانه در صدد تدوین یک الگوی جدید هستند . کما اینکه در مورد نظام اسلامی دیدگاه های زیادی وجود دارد که نوع نظام و کارکرد آن باید چگونه باشد و یا اینکه منتقدانی که از بیرون به این نظام نگاه می کنند . همه این افراد در مجموعه قرار می گیرند و در این مورد نظر می دهند . این تنها در بین افراد عادی جامعه است در بین نخبگان و روشنفکران نیز افرادی وجود دارند که نظرات متفاوت دارند کما اینکه در بین علمای بزرگ امکان دارد که مجتهدی با ولایت فقیه مخالف باشد.
این سخنان به اساس بحث ما لطمه ای وارد نمی کند . امروز لیبی فروپاشیده در بین مبارزان سه گروه متمایز وجود دارند که شورای انتقالی را تشکیل می دهند یک گروه بنیادگران اسلامی و نه القاعده هستند و گروه دیگر نگاه معتدل تری دارند . این گروه ها همگی مبارزه کرده و خواستار این هستند که در این نظام نقش آفرینی کنند تا نظام موجود بازسازی شود . همچنانکه در دنیای امروز ترکیه هم یک دولت اسلامی است و شعائر اسلامی را رعایت می کند . سازمان های اسلامی دارند و بین این افراد اهل تسنن چهار امامی و .... پیدا می شود .اما همه این افراد در دسته بندی اسلام قرار می گیرند بعد از پیروزی نهضت این دغدغه ایجاد می شود که نظام سیاسی چگونه خود را بازتولید کند تا بتواند در فضای شعارهای سر داده شده حرکت کند . این مساله می تواند از یک اختلاف سلیقه و اختلاف فکر آسیب ببیند . زیرا در کشوری مانند لیبی اختلاف نظرهای زیادی وجود دارداما این اظهار نظر به این معنا نیست که پتانسیل اسلامی وجود نداشته است .
باید منتظر ماند تا مشخص شود که فرایند جامعه پذیری سیاسی آن کشورها چگونه خواهد بود . باید توجه داشته باشید که در قانون اساسی لیبی دیگر قذافی وجود نخواهد داشت که تمام هویت مردم لیبی به وی وابسته باشد . در فرایند جامعه پذیری سیاسی شاهد تنوع آرا و عقاید خواهیم بود همچنین درجه ای از نهادسازی سیاسی برای نیل به مردمسالاری دینی، باید تجربه شود . این مسیر پر از فرصت ها و تهدیدها است .چالش های پیش رو به سیاستمداران و سیاستگزاران و صاحبان فکر و اندیشه ارتباط پیدا می کند . بررسی وضعیت لیبی یا مصر به صورت مصداقی متفاوت است.
*به محض مطرح شدن بحث «بیداری اسلامی»، ما واژه «بیداری انسانی» را از آقای احمدی نژاد بارها و به کرات شنیدیم. فکر می کنید به کارگیری این واژه درست است؟
صدرا : بدور از جار و جنجال های سفسطه گونه جدل خیز و جدال انگیز سیاسی بازارانه؛ این نهضت علاوه بر اینکه اسلامی است انسانی هم هست و به تعبیری چون انسانی بوده اسلامی نیز هست. آزادگان و فرهیختگان جهان بر این باورند که نهضت مردم فلسطین هم انسانی است و هم اسلامی . انقلاب اسلامی از جمله مواردی است که هم توانست آرامش را به مردم بدهد و هم آسایش . به عبارت بهتر هم نیاز مادی را پاسخ داد و هم نیاز معنوی . اگر منظور این است که این نیاز انسانی است بنابراین می توان آن را حرفی درست دانست که پدیده ای است که به نیازهای انسانی و متعالی واقعی، ماهوی یقینی و حقیقی بنیادین-غایی انسان، انسان ها و جوامع و جهان انسانی پاسخ می دهد اما اگر قرار باشد که برداشت به اینگونه شود که انسانی است و اسلامی نیست. به هیچ وجه قابل قبول نیست .
جوادی ارجمند : می خواهم این نکته را مورد تاکید قرار بدهم که اگر هدف از طرح این موضوع نگرش اومانیستی باشد . این نگرش درست نیست . به نظرم صحبت آقای احمدی نژاد معطوف به این است که اسلامی است که انسانی است . نگرش اومانیستی ،نگاه انسان را مادی می کند در حالیکه نگرش ما معنوی است و اعتقاد داریم که نیروی لایزال الهی هر لحظه در مقدرات ما تاثیر گذار است ومقدرات ما توسط خداوند متعال رقم می خورد . در ژاپن یا تایلند که سیل مردم را بی خانمان می کند ما احساس نزدیکی با آنها می کنیم و احساس همدردی می کنیم در حالیکه آنان افرادی غیر مسلمان هستند . انسانها به تعبیر استاد مطهری چاه های هستند که در زیر زمین به هم مرتبط می شوند در ظاهر این مساله نشان داده نمی شود اما در باطن رشته هایی ما را به هم پیوند می دهد . این نگرش معنا گرایانه است .
*پیش بینی شما در مورد حکومت آینده در این مناطق چیست ؟
صدرا : البته اول باید اشاره کرد که لاییک ضددین و الحادی(حتی آتئیسم یا ضد خدایی)است اما سکولار اجماع غیر دینی است. نیل به یک مدل حکومتی در این کشورها وابسته به عوامل و گوناگونی است . چه بسا نباید انتظار داشت که مثلا در عربستان ملوکی جمهوری معتدله و مشروطه اسلامی ولایت فقیه تام تمام آن هم با سرعت و سهولت و بدون هزینه یا با هزینه کم شکل بگیرد. زیرا ایران موج های پیشین را پشت سر گذاشته است . اما در مورد مدل حکومت حتما در بستری از اسلام بنا می شود. در عین حال حتما نباید مدل آنها عین جمهوری اسلامی باشد . ترکیه درست است که لاییک است اما در نهایت اسلام گرایان سر کارند .
قطعا حکومت های آینده به اراده مردم تشکیل خواهد شد . اسلام یقینا از منابع قانون اساسی خواهد شد در این مساله شکی نیست که آنها مثل پیشتر به دنبال پیاده سازی قوانین اساسی بلژیک، فرانسه، ... نبوده و نخواهند رفت . اما این اسلام با دُوز و ترکیبات گوناگونی اجرا می شود . به طور مثال در لیبی تا دیروز جنگ بوده اما از امروز وضعیت متفاوت شده است . استقلال، آزادی، مردم سالاری و اسلام و نیز همگرایی اسلامی، و عزت و کرامت مسلمانان، ... از اهم موازین و شالوده ها و نیز شاخصه های نظام سیاسی و حکومت و دولت های آینده در کشورهای اسلامی بوده و می باشند.
جوادی ارجمند : یک مساله بسیار مهم سرمایه اجتماعی است که در این نهضت ها وجود دارد . به هرحال در بین مردم این کشورها همبستگی به وجود آمده و اعتماد سازی صورت گرفته است .برای حفظ این سرمایه اجتماعی باید بتوان قدرت هوشمند را به کار گرفت. خود انقلاب اسلامی قدرت سخت و قدرت نرم را توانست در هم بیامیزد . استفاده درست از این مساله نیازمند تدبیر است اگر این مساله رخ بدهد،آینده آنها بیمه خواهد شد . برای تحقق این مساله باید قانونگزاری بر منای فرهنگ اسلامی صورت بگیرد و نهاد سازی شود .