خبرگزاری مهر – گروه دین و اندیشه: امروزه بیش از هر زمان دیگری ضرورت تبیین ارزشها، تقویت هویت فرهنگی، عزت ملی، آزادگی، وارستگی و احساس خود ارزشمندی در بین نوجوانان و جوانان جامعه ایران اسلامی امری مهم و ضروری می نماید.
بر این اساس بهره گیری از نظام تعلیم و تربیت و استفاده مطلوب از واحدهای آموزشی، به مثابه اصلی ترین سنگرها و بسترهای فرهنگی و فرهنگ آفرینی در جهت پیشگیری از گسست روانی و فرهنگی نسلها رسالتی خطیر است که بر دوش کارگزاران نظام و مسولان فرهنگی و آموزشی کشور سنگینی می کند.
بدون تردید تنها منشور و فرهنگ جهانشمولی که می تواند پاسخگوی همه نیازهای فکری، روانی و اجتماعی همه انسانها و در همه نسلها و عصرها باشد فرهنگ متعالی اسلام، ارزشهای پویای قرآنی و موازین و ارزشهای فطری و عقلانی الهی است.
ارزشها عامل مهمی در همبستگی اجتماعی هستند به نحوی که ضمن انتقال از نسلی به نسل دیگر، باعث تداوم نسلی و فرهنگی می شوند. از آنجا که عدم انتقال ارزشها، مانع تعاملات سازنده گروههای مختلف سنی می شود مدتی است که گسست ارزشها در بین نسلها، اذهان متخصصان امر، متولیان امور فرهنگی جامعه و حتی عامه مردم را به خود مشغول داشته است.
این کتاب بر آن است تا با استناد به داده ها و تحقیقات انجام شده و روش تحلیل ثانویه، وضعیت نظام ارزشی جامعه ایرانی را مورد بررسی قرار داده و به دغدغه ها و مدعیات در مورد گسست یا پیوستگی نظام ارزشی جامعه ایرانی و راهبردهای لازم آن بپردازد.
فهرست عناوین این کتاب عبارتند از: فصل اول: رهیافتهای اجتماعی و سیاسی، فصل دوم : بررسی ادبیات موضوع، فصل سوم: روش شناسی تحقیق، فصل چهارم: تحلیل داده ها و یافته ها و فصل پنجم: نتیجه گیری.
سرشناسه |
: |
صدرا، علیرضا، ۱۳۳۷ - |
عنوان و نام پدیدآور |
: |
ارزشهای حاکم بر جامعه ایرانی / نویسنده علیرضا صدرا، علی قنبری.؛ زیرنظر رضا صالحی امیری[ برای ] پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، گروه پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی. |
مشخصات نشر |
: |
تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، ۱۳۸۷. |
مشخصات ظاهری |
: |
۳۲۷ ص.: جدول، نمودار . |
شابک |
: |
978-600-5247-31-2 |
وضعیت فهرست نویسی |
: |
فاپا |
یادداشت |
: |
کتابنامه: ص. ۳۲۳ - ۳۲۷. |
موضوع |
: |
ارزشهای اجتماعی -- ایران -- تحقیق |
موضوع |
: |
ارزشهای اجتماعی -- ایران |
شناسه افزوده |
: |
قنبری، علی |
شناسه افزوده |
: |
صالحی امیری، سیدرضا، ۱۳۴۰ - |
شناسه افزوده |
: |
مجمع تشخیص مصلحت نظام. مرکز تحقیقات استراتژیک. پژوهشکده تحقیقات استراتژیک. گروه پژوهشی فرهنگی و اجتماعی |
رده بندی کنگره |
: |
HM۶۸۱ / الف۹ص۴ ۱۳۸۷ |
رده بندی دیویی |
: |
۳۰۳/۳۷۲ |
شماره کتابشناسی ملی |
: |
۱۵۶۷۸۴۷
|
در ادبیات جامعهشناسی، تمام نظریات کلاسیک و مدرن جامعهشناسی به مبحث روابط نسلی پرداختند. (آزاد ارمکی، تقی، 1383) لیکن برخی از جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی با صراحت و دقت بیشتری به بررسی این مبحث پرداختند.
مارگارت مید، از نخستین جامعهشناسانی عالمانه بود که به روابط نسلی توجه داشته است. وی با بررسی انقلاب دانشجویی 1969 اروپا، مدعی بود که دلیل رفتارها و بنیشهای انقلابی دانشجویان و اغتشاشات دانشجوی آن دهه، وجود تفاوت نسلی میان متولدین سالهای قبل از و بعد از جنگ جهانی دوم است. جنگ جهانی دوم، از دید «مید» تغییرات اجتماعی وسیع و تند و شتابان سبب رشد و تحول بینشها و آگاهی و تحولاتی در نگرشها شده است. اصولاً فرآیند نوسازی محصولات و فرآوردههای انسانی متعددی دارد. سبک و الگوهای مصرف، گروههای مرجع جدید و حتی سیالیت گروههای مرجع، نیازهای جدید و اختصاصات جوامع صنعتی از محصولات نوسازی است که بر روابط نسلی تأثیر میگذارد. از طرفی در فرآیند نوسازی با توجه به قدرت و سرعت انتشار اطلاعات توسط مصنوعات ارتباطی مدرن اشاعه و انتقال فرهنگی آسانتر و سادهتر است. از این روست که بسترها و شرایط رشد و تحول انسانی متفاوت از نسل والدین شود.
پدیدههای جمعیتی مثل مهاجرت، توالی، جابجاییهای جمعیتی از روستا به شهر و یا مهاجرتهای بینالمللی، هم سبب پذیرش الگوها و سبکهای جدید زندگی میشود و رفتارهای افراد را صورت جدیدی میبخشد، مید این وضعیت را با تعبیر Configurative culture تشریح میکند.
از دید مید، تغییرات اجتماعی شتابان، فرآیند لازم و آرام انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و یا فرآیند اجتماعی شدن را دچار مشکل و وقفه میکند و بین دو نسل اختلاف تجربه و فرهنگ ایجاد میکند.
به نظر مارگارت مید کسانی که پس از جنگ دوم جهانی بزرگ شدهاند، در دنیایی زندگی خود را شروع و تجربه کردهاند که کاملاً با دنیای قبل از آن متفاوت میباشد. در واقع او معتقد است که نسل قبل از جنگ دیگر هرگز تکرار نخواهد شد. چرا که آنها در دنیای بدون بمب اتمی. بدون تلویزیون، بدون ماهواره و رسانههای جمعی بینالمللی، بدون کامپیوتر، بدون فضاپیماهای ماهنورد و بدون خیلی از وسایل مدرن دیگر بزرگ شدهاند و در نتیجه تجربه نسل جدید را نمیتوانند درک کنند. نتیجتاً، فاصله نسلی عمیقی بین نسل قبلی و نسل بعد از جنگ دوم در کشورهای غربی، و حتی در کشورهای دیگر، به وجود آمده است که همانند آن نه هرگز بوده و نه هرگز تکرار خواهد شد. ( Mead, 1978, xv-12, )
همانطور که ملاحظه میشود، مید علت ایجاد فاصله نسلی را تغییرات اجتماعی وسیع و عمیقی میداند که در دنیا اتفاق افتاده است و دنیا را وارد یک مرحله جدیدی از رشد و تحول نموده است. اما دیگران پس از مید وجود فاصله نسلی را خاص دو نسل قبل و پس از جنگ دوم ندانسته و آن را به نسلهای مختلف و جوامع مختلف تعمیم داده اند. براساس این مطالعات، هرگاه در جامعه دگرگونیهای سریع و وسیع و مهمی اتفاق بیفتد، سبب میشود که شرایط رشد و تربیت فرزندان بسیار متفاوت از شرایط نسل قبل، یعنی والدین آنها، شود و در نتیجه یک فاصله نسلی بوجود آید و سبب اختلافات مهمی بین دو نسل گردد.
تغییر اجتماعی سریع، فرایند مداوم و آرام انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، و یا فرایند اجتماعی شدن را دچار مشکل و وقفه میکند و بین دو نسل اختلاف تجربه و فرهنگ ایجاد میکند. خانم مید از سه نوع جامعه در این رابطه بحث میکند. جامعهای که در آن فرهنگ قبلی تعیین کننده ماهیت فرهنگ بعدی است و نسل قبل مدل تمام نمای زندگی و فرهنگ نسل بعدی است ( Postfigurative culture ) در این جوامع دگرگونی آن قدر کند است که هر فرزندی که متولد میشود اینده خود را به طور کامل در وضعیت حال والدین خود و والدین بزرگ خود میبیند و میداند که زندگی و وضعی همانند آنها در انتظار اوست. سه نسلی که با هم زندگی میکنند بدون پرسش، وضع موجود را میپذیرند و خلاف آن را نمیتوانند به ذهن خود راه دهند. در اینجا فرهنگ نسلهای قبل بدون تغییر و به طور نسبتاً کامل به نسل بعد منتقل میشود. (برای جزئیات ر.ک Mead, 1978, ch.2 ).
در جوامعی که دچار تغییر و تحول میشوند، شرایط اجتماعی طوری دگرگون میشود که دیگر نسل گذشته، مدل مناسبی برای زندگی نسل بعدی نمیتواند باشد و هر دو نسل میپذیرند که وضع زندگی آنان نمیتواند مشابه هم باشد. به عبارت دیگر هر یک از دو نسل والدین و فرزندان بناچار در دو دنیای متفاوت زندگی میکنند. در چنین وضعی انتقال فرهنگی از نسل قبل به نسل بعد، بسیار ناقص صورت میپذیرد و فرهنگ قبل نمیتواند عیناً ادامه یابد و پاسخگوی نیازهای نسل بعد باشد. در این حالت نسل جدید برای یادگیری سبک زندگی و وضع مناسب حال و اینده خود به اعضای دیگر هم نسل خود رو میکند و آن را الگوی زندگی خود قرار میدهد. مارگارت مید این نوع فرهنگها را configurative culture مینامد.
چنین وضعی تنها با صنعتی شدن جامعه اتفاق نمیافتد، بلکه در شرایط مختلفی، مانند مهاجرت روستاییان به شهرها، قابل تصور است. مثلاً پس از مهاجرت به شهر، جوانان بناچار برای تعیین سبک زندگی خودرو به شهروندان میآورند نه به والدین خود. یا کسانی که به دین جدید درمیآیند، از هم دینان خود دین و فرهنگ جدید را بیاموزند. انقلابها نیز وضع مشابهی را به وجود میآورد. ( Mead, 1978, ch.3 ).
سومین حالت وضعیتی است که در جامعه دگرگونیهای بسیار شدیدی روی میدهد، طوری که در وضع جدید، نسل گذشته نه تنها نمیتواند الگوی نسل جدید باشد، بلکه باید تداوم حیات خود ارزشها و هنجارهای قدیمی خود را بر مبنای فرهنگ نسل بعد اصلاح کند و دست به اجتماعی شدن مجدد بزند و بسیاری از چیزها را از فرزندان خود بیاموزد. نسل جدید نیز وضع آینده خود را نمیتواند در جایی و کسی بیابد و آن را الگوی خود قرار دهد. این نسل خود باید وارد دنیای مبهمی شود که وضع اینده آن روشن نیست. نهادهای موجود نمیتوانند پاسخگوی نیازهای وضعیت متغیر جدید باشند، لذا نسل جدید هم حال و هم گذشته را محکوم و رها میکند و به دنبال ساختن دنیای جدید خویش است. مید چنین وضعی را prefigurative culture نامیده و ادعا میکند که فاصله نسلی که در بین دو نسل قبل و بعد از جنگ جهانی دوم واقع شده از این نوع است، چرا که در میان نسلهای گذشته هیچ نسلی این همه تغییر را تجربه نکرده بود. ( See mead, 1975, ch.4 ).
مید از 3 جامعه صحبت میکند
الف) جامعهای که فرهنگ قبلی تعیین کنندة ماهیت فرهنگ بعدی است. یعنی تحولات کند است و 3 نسل بدون پرسش وضع موجود را میپذیرند. و خلاف آنرا وارد فکر خود نمیکنند، این وضعیت را مید Postfigwative culture مینامید (Mead, 1978, ch2) .
ب) جامعهای که شرایط تحول بنحوی است که نسل گذشته، صورت مناسبی برای حیات اجتماعی نسل بعدی نیست و نسلها میپذیرند که دارای شرایط و مقتضیات خاص خود هستند و هر کدام در دنیای خود زندگی میکنند و جریان این انتقال، ناقص است مهاجرت و تحولات جمعیتی از بسترهایی است که شرایط نوع دوم را فراهم مینماید. مید این وضعیت را (Configratire culture) تعبیر میکند. (Mead, 1978, ch3)
ج) حالت سوم وضعیتی است که جامعه با تحولات عمیق و وسیع مواجه میشود و نسل گذشته دیگر نمیتواند الگو معیاری برای حیات اجتماعی جامعه باشد و نسل جدید در این شرایط هم وضعیت حال و گذشته را محکوم میکند و بدنبال ایجاد شرایط جدیدی است. مید این وضعیت را (Prefigurutive culture) تعبیر کرده و معتقد است که در این شرایط فاصله نسلی بن دو جنگ جهانی اول و دوم از این نوع است (Mead, 1975, ch4)
زندگیشان نمایش میدهند. این پیامدها و اعمال ارزش و برتری داده میشوند. چرا که آن ها به رضایت کلی بزرگتری برای افراد، گروه یا اهداف منجر میشوند ( Borgatta et al, 1992, 2222). به گفته دورکیم آیین های جمعی ـ از جمله ارزش ها ـ موجب به وجود آمدن احساسات پر شور و شدید میشود (راب استونز، 1379، 84). نظام ارزشی نقشی مهم در جامعه بازی میکند. آنها مبنای فرهنگی برای وفاداری به نظامهای اقتصادی و سیاسی را فراهم مینمایند. نظامهای ارزشی با عوامل اقتصادی و سیاسی خاص در شکل دادن به تغییر اجتماعی تعامل دارند ( Inglehart, 1997, 52ارزش ها، هم تبیینکننده واقعیت اجتماعی و هم معیاری برای تبیین عکسالعمل مناسب در برابر آن ها هستند. ارزش ها، الگوهای اجتماعیای هستند که در حد پذیرششان از سوی گروهی از افراد مبنایی برای ایجاد انتظارات مشترک و معیاری برای تنظیم و هدایت رفتار فراهم میکنند. وجود ارزش های مشترک با برداشت همسان از یک واقعه خاص، پیشبینی متقابلی از رفتار دیگران را برای فرد بهوجود میآورد و امکانپذیر میسازد. ارزش ها افراد را مجهز به قابلیت درک وقایع و موقعیتهای مختلف و کسب معیارهای رفتاری خاص مینمایند، بیآنکه انگیزههای شخصی هر فرد را به میان بکشند. ارزش ها همچنین وظیفه تبیین نمادین(سمبولیک) وضعیت های گوناگون را بر عهده میگیرند و به این صورت ارزش ها به کنش اجتماعی معنی و محتوا میبخشد. به عبارت دیگر، نماد(سمبول) واقعیات اجتماعی به شمار میآیند. ارزش ها برای سازمان دادن به تقسیم کار ضرورت دارند. ارزش ها اهمیت مشارکت مردم در انواع خاصی از پیامدها و انواع خاصی از اعمال را در ). روکیج کارکرد مهم ارزشها را تعیین یا ایجاد معیارهایی میداند که به مثابه راهنمای رفتار عمل میکنند و اساس قضاوت افراد را در خصوص رفتارهایشان تشکیل میدهند. وی همچنین نظام ارزشی را همانند یک برنامه کلی میداند که در نظام سلسله مراتبی فرد، این امکان را به او میدهد تا تضادهای ارزشی و رفتاری را حل نماید (فرامرزی، 1378، 111) و ( Schonpflug, 2001).:
ارزشها کارکردهای متعدد و متفاوتی از قبیل؛
1. کارکرد انگیزشی :
2. کارکرد توافقی ارزشها :
3. کارکرد دفاع از خود :
4. کارکرد معرفت یا تحقق من .
از سویی جامعه ما در شرایط خاص تاریخی و در دوران انتقالی قرار گرفته و با متغیرهایی مثل فردگرایی، جهانی شدن، پست مدرنیسم،رسانه های جمعی مثل ماهواره و اینترنت و تغییرات سیاسی و اجتماعی جدیدی روبروست که می تواند در روند ارزش ها و باورهای جامعه تاثیر گذار باشد،. این تحقیق در صدد است که با پایش تغییرات نظام ارزشی در جامعه، روند این تغییرات را درک نموده و عوامل و میزان این تغییرات را مورد بررسی قرار دهد و تحلیلی از نظام ارزش های حاکم بر جامعه ارایه نماید و به این سوال پاسخ دهد که آیا ارزش های جامعه در معرض تهدید قرار دارند ومهمترین چالش ها ی جامعه در این حوزه کدامند؟ ترتب ارزشی در جامعه ایرانی چگونه است و اصولا آیا روندها ارزشی با توجه به مطالعات و پیمایش های قبلی با تاکید بر مناسبات نسلی چگونه ارزیابی می شود.؟آیا ارزش های غربی مثل سکولاریسم و فردگرایی تا چه اندازه در جامعه ایرانی بوده و چگونه بر آورد می شود؟