درآمد:
اول- آسیب شناسی جهانی پیشامهدوی در فراگفتمان اسلامی
در فراگفتمان اسلامی دین اسلام، مکتب مدنی، مردمی و متکامل نهایی الهی می باشد. دینی مدنی که از آدم(ع) و با خلافت و مدنیت او آغاز شده است و تا نظریه و نظام علمی و عملی نمونه اعلای نبوی(ص)، در صدر اسلام فرا آمده است. این مکتب و فرایند مدنی، بر این اساس و در این راستا تا دولت و جامعه مدنی و سیاسی کامل و جهانی، هر چند با فراز و فرودها و کژ و راست تابی هایی فراخواهد رفت. فرایندی که با تلاش و تدابیر انسانی از سویی و با جلب توفیق الهی از دیگر سو، قابل تحقق بوده و دست یافتنی یا آمدنی و بلکه آوردنی خواهد بود. هم اینک جامعه بشری در مرحله ای از این فرایند تاریخی و جهانی قرار دارد. آسیب ها و آسیب شناسی جهانی، جهانی گرایی، جهانی شدن و جهانی سازی نیز مربوط به شناسایی فرود و کژتابی های سیر و ساختار این فرایند می باشد. در این سیر و ساختار، فرایند تک ساحتی جهانی شدن و فرابرد هژمونیک تنازعی و سلطه گرایانه، از اهم آسیب های سیاسی و اجتماعی جهانی و جهانی گرایی مهدویت محسوب می گردند. به تعبیری دیگر، در گفتمان اسلامی، جهانی شدن اقتصادی لازم لکن نارسا بوده و جهانی سازی سلطه گرانه و استکباری، خطرناک و زیانبار می باشد. در نتیجه هر دو از آسیب های سیاسی و اجتماعی هدایت و مهدویت تلقی می گردند. کما این که توسعه فناوری، اساسی بوده لکن در حد ضرورت و نه به قیمت تخریب و تهدیدات روزافزون از جمله محیط زیست طبیعی و فرهنگی انسان.
گفتمان اسلامی، که در حقیقت در بر دارنده نظام نظریه علمی و عملی راهبردی مهدویت بوده، و به صورت بنیادین، فراگیر یعنی هم شامل و هم مانع و نیز به شکلی سازمند و هدفمند، به طرح و تبیین تاریخی و ساختار جهانی مهدویت پرداخته است، هم یک بعدی و تک ساحتی صرفاً مادی و اقتصادی بودن فرایند جهانی شدن را، بر نمی تابد و به سبب غفلت از ساحت معنوی حیات و هستی انسانی، تحت عناوین ضلالت یا گمراهی، فساد یا تباهی و در نتیجه ضیق یا تنگنایی در زندگی، آسیب سیاسی و اجتماعی جوامع و جهان می داند بدین سبب هرگونه دغدغه و بویژه داعیه جهانی در این زمینه را مانع سیر تحقق درست و بهینه مهدویت و جهان گرایی حقیقی، کامل و کارامد قلمداد می سازد.
کما این که همچنین فرابرد تنازعی، هژمونیک و سلطه طلبانه استکباری از نوع غربی سازی و امریکایی سازی از جمله با سیاست ها و حرکات یک جانبه گرایانه و یکه تازانه نو محافظه کارانه، به گونه جاری یعنی امریکایی را نیز آسیب دانسته و بر نمی تابد. چرا که آن را عامل سیر قهقرایی و واپس گرایی نسبت به مهدویت حقیقی و یقینی تلقی می نماید. زیرا این فرابرد همان، عامل تحریف و انحراف و سبب بازدارندگی از سیر حرکت متعادل و متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهانی محسوب می گردد.
فرا گفتمان اسلامی، به یک اعتبار به ترتیب از گفتمان و رهیافت های قرآنی، روایی و علمی به معنای اعم تشکیل شده است. کما این که فراگفتمان اسلامی به اعتباری دیگر از؛ گفتمان و رهیافت عقلانی، فلسفی و عقلانی، گفتمان ودوم- رهیافت وحیانی، دینی و شرعی و سوم- گفتمان و رهیافت علمانی یا علمی تجربی، عرفی و سنت سیاسی،فراهم آمده است. رهیافت و گفتمان قرآنی، مبانی مهدویت و آسیب های آن را هرچند به صورت اجمالی و کلی، پیش بینی و حتی پیش گویی می نماید. رهیافت و گفتمان روایی، یا سنت معصوم(ع)، تفسیر، تفصیل و تطبیق عینی و عملی مبانی و اصول مهدویت و آسیب های آن را بر عهده داشته و به صورت کامل و فراگیری به انجام رسانیده و می رساند. رهیافت و گفتمان علمی، اعم از گفتمان فلسفی سیاسی، علمی تجربی سیاسی و از جمله خرده گفتمان روان کاوی، روان شناسی و انسان شناسانه سیاسی و خرده گفتمان جامعه شناسی سیاسی و حتی گفتمان علمی، فنی و حتی فلسفی تاریخ سیاسی با تاریخ نگرانه و تاریخ گرایی سیاسی، به توضیح و تا حدودی و به صورت احتمالی، به پیش بینی اصول، سازکارها و راهبردهای مهدویت پرداخته و آسیب های مهدوی، در دوران غیبت و انتظار را، کشف و نمودار ساخته و بکار می گیرد. رهیافت و گفتمان عقلی، فلسفی و استدلالی از جمله کشفی و ذوقی سیاسی، اصل ضرورت، غایت و علت غایی هدایت و مهدویت و نیز مبادی و آثار آن را به صورت فطری، ولی کاملاً اجمالی و کلی در می یابد. کما این که این گفتمان در تبیین داشته ها، دریافته ها و ادراکات عقلی و فطری، نیازمند تفسیر، تفصیل و تطبیق وحیانی، شرعی و دینی بوده و در نمودن راهبردها و سازکارهای عملی و عینی نیز، نیازمند گفتمان علمی و عینی می باشد. بر این سیاق، اهم هنجارهای سیاسی و اجتماعی، همانند اصل ضرورت و ایجاد امنیت، عدالت، نظم، آزادی، ثبات، امانت، وحدت و همگرایی و مانند این ها تا سر حد جهانی گرایی را عقل به صورت فطری و در قالب اولیات و ضروریات عقلی درک کرده و فلسفه سیاسی و حکمت مدنی، آن را طرح و تنظیم می سازد. کما این که به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) این هنجارها را عقل و حکمت سیاسی به صورت اصیل در می یابد. همچنان که عقل و حکمت سیاسی، همچنین اهم ناهنجاری ها یا آسیب های مربوطه را، به صورت تبعی درک می نماید و ضرورت رفع آن ها را بایسته و شایسته دانسته و می طلبد. ( ) همچون ناهنجاری ها و آسیب هایی بسان ناامنی، بی ثباتی، ناپایداری، بی عدالتی، بی نظمی و آنارشی یا نظام های نامتعادل و نامتعالی یعنی تک ساحتی و تنازع خیز، جبر و عدم آزادی و عدم ضرورت و بلکه ضرورت عدم آن ها. گفتمان دینی، شرعی و وحیانی، به اعتبار نخست، به تبیین حدود، مفاهیم و تعاریف این هنجارها و ناهنجاری ها یا آسیب ها و روابط، مؤثرات، آثار و نیز زمینه ها و شرایط ظهور و بروز، شدت یا ضعف، سرعت یا کندی و افزایش یا کاهش هر یک از این ها، گروه های آن ها و نظام کلی هنجارها، آسیب ها، علل و عوامل و نیز آثار و تبعات آن ها پرداخته و به پیش بینی ها، پیش گویی ها و پیش گیری های آن می پردازد. همچنان که آدمی با داشته های فطری، عقلی و خدادادی، داده های اطلاعاتی وحیانی، اعم از قرآنی و روایی و با کمک تجارب علمی و علم تجربی سیاسی و تاریخی خویش، از ناهنجاری ها و آسیب روی برتافته و به سوی نظام هنجارهای هدایت و مهدویت می گراید.
دوم- آسیب شناسی و آسیب های جهانی گرایی غیر و ضد مهدویت:
آسیب شناسی و آسیب های جهان گرایی های غیر و ضد مهدویت یا جهانی شدن اقتصادی و جهانی سازی نوع امریکایی، در گفتمان اسلامی، اعم از رهیافت های قرآنی، روایی و علمی سیاسی به ترتیب زیر می باشند:
الف- آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشامهدوی در رهیافت قرآنی: در فراگفتمان اسلامی، اسلام مکتب مدنی و نهایی الهی بوده و در بردارنده نظریه و نظام سیاسی کامل و کارامد، انسانی و متعالی، جهانی و تاریخی است. نظریه و نظامی متکامل که از آدم(ع) و در برد خانوادگی آغاز و تا پیامبر خاتم(ص) و در برد امت اسلامی فراگسترده شده است. فرایندی که تا ظهور و حاکمیت امام خاتم(عج الله) و جهان گستری آن پیش خواهد رفت. در این گفتمان، قرآن، کتاب مکتب مدنی اسلام محسوب می گردد. قرآن از همان ابتداء، یعنی در سوره مبارکه حمد که با عنوان فاتحة الکتاب، ام الکتاب و اساس الکتاب و حتی سبع المثانی، به مثابه پیش درآمد و مدخل قرآن، گزیده و فهرست قرآن، اساس و چهارچوبه موضوعی قرآن و نقاط عطف و سیر و تحولات محتوایی قرآن و تکامل تاریخی و جهانی تمدن و فرهنگ بشریت تا سر حد نهایی، محسوب می گردد، زیر ساخت راهبردی هدایت و مهدویت راستین را نشان داده است. یعنی صراط مستقیم راه راست، میانه، متعادل و متعالی یعنی تعالی بخش را بر نموده است. بر این اساس یکی مغضوبین، ستم گران و زورگویان را که نماد غصب و غضب، یا خشم و خشونت حیوانی و درندگی طبیعت غریزی بشر، بشرها و بشریت محسوب می شوند، رو در رو و به عنوان ضد هدایت، راستی و استقامت معرفی می سازد. موضوعی که در تعبیر فلاسفه و دانشمندان اسلامی از آن تعبیر به بدراهی و بیراهی یا مدن و سیاست فاسقه می گردد. دیگری ضالین، که نماد گمراهی، گمگشتگی و کژتابی یا کچ راهی غیر فاضله بوده و سیر و سیاست غیر راستین یا غیر مستقیم و غیر مهدویت گرایی محسوب می گردند. بدین ترتیب هر دو نماد، نمودار و نتیجه جهل و جهالت اعم از نادانی و ناآگاهی و ناشی از به خود واگذاشتگی یا احساس آن می باشند. اهم مواردی که از آن ها تعبیر به مدن، سیاست، اجتماعات مدنی دولت و نهادهای مدنی جاهله و نادان، غیر علمی و فاقد مبانی نظریه و نظام سیاسی استواری و سازوار و بسامان قلمداد شده است. (فارابی: سیاست مدینه، ص، آراء اهل مدینه، ص، احصاء علوم، ص، کتاب المله، ص، اخلاق ناصری، خواجه نصیر، ص ) بنابراین، در رهیافت قرآنی، هم فرآیند جهانی شدن تک ساحتی مادی و ابزاری و صرفاً اقتصادی، جهانی نگری و جانی گرایی ناقص و نارسا یا کژتاب و ضاله یعنی گمراه به شمار می رود. هم فرابرد جهانی سازی تک قطبی، یک جانبه گرا و یک تازانه استکباری و سیطره طلبانه جهانی صرفاً امریکایی و میلیتاریستی نومحافظه کارانه و نئولیبرالی، جهانی نگری و جهانی گرایی ناسازوار و تنازعی و تنازع خیز بوده و بدراه و بیراهه یا فاسقه یعنی ضد مهدویت راستین، ضدالهی و ضد اسلامی و در نتیجه قهقرایی می باشد. صهیونیسم، نئوصهیونیسم و صهیونیسم مسیحی نیز ذ در این راستا قلمداد می گردند.(ر.ک: تدارک جنگ بزرگ)
قرآن در ادامه و طی سوره بقره، یکی فساد یعنی تباهی و دیگری خونریزی یعنی سلطه گری و جنگ افروزی در زمین را از زبان ملایکه در محضر الهی که خلافت آدم(ع) بر زمین را اعلام فرمود، به عنوان دو ناهنجاری اصلی در آینده بشریت عرضه می دارند. پیش بینی هایی که از طبیعت مادی انسان ناشی و نتیجه می شوند. خداوند با توجه به ظرفیت والای انسان و چه بسا با عنایت به مرحله مهدوی و انسانیت انسان، ضمن اعلام«انی اعلم مالاتعلمون»(قرآن- بقره- 30)، عملاً حق و برتری جهات برتر انسان و جامعه و جهان انسانی را در قبال و در مقابل این ناهنجاری های دوگانه، مطرح می سازدو و ناهنجاری که، بسان ارکان باطل، گذرا بودن، ناپایداری و مغلوبیت و شکست نهایی آن ها را در مقابل حق، هدایت، صراط مستقیم با راه راستین ، تسبیح و تقدیس الهی پیش بینی و پیش گویی می کند. و این جریان ها و سرنوشت نهایی آن ها را، بدین ترتیب، آن گونه که در فراشد مهدویت و نظریه و نظام راهبردی سیاسی و مدنی مهدوی موضوعیت دارد، گوشزد کرده و مورد تأکید قرار می دهد. قرآن در ادامه و طی سایر آیات و سوره ها، ضمن تبیین و تفصیل این راهبردهای سه گانه هدایت، بدراهی و کژراهی یا گمراهانه عموماً و به ویژه در سطح جهانی، هدایت و مهدویت را نعمت خوانده و آن دو را یکی فساد و دیگری فسق دانسته و آن ها را یکی سبب ایجاد و افزایش حزن و افسردگی و اضطرار می داند که منجر به زندگی و معیشت صیق یا تنگی و احساس تنگناهیی می گردد، دیگری مسبب ایجاد وگسترش خوف و ترس و وحشت اضطراب و ترور و نیز بی ثباتی و ناامنی، جنگ، تبعیض و سرانجام اختناق و استبداد تا سر حد جهانی می شود. و منجر به زندگی و معیشت ضنک یا تنازع، تسلط، تعارض و هژمونی در زندگی، روابط و ساختارهای داخلی ، ملی، خارجی ، بین المللی و جهانی و در تمامی بخش های اقتصادی سیاسی و فرهنگی گشته و می گردد (سوره بقره، آیه 40). قرآن در همین راستا، جریان یهودیت را رو در روی جریان اسلام، اسلامیت و اسلامی، به عنوان دو جریان اصلی و عمده ستیزش سازش ناپذیر تاریخی و جهانی به میان می آورد(آیات 40 تا آخر سوره بقره). دو نزاعی که خواه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم، خواه به صورت آشکار یا پنهانی و حتی سری، خواه به شکل اقتصادی یا فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی، تا ظهور و پیروزی انقلاب نهایی اسلام و شکست آخرین و ریشه ای یهودیت، همواره ادامه و جریان داشته و خواهد داشت. همان گونه که می توان به راحتی نشان داد که بویژه، صهیونیسم سیاسی به عنوان پیشوانه فرابرد جهانی سازی یکه تازی امریکایی و حتی فرایند جهانی شدن اقتصادی و بازاری محسوب می گردد. یعنی مجامع صهیونیسن جهانی، غالباً یا نوعاً در عقبه هم جهانی سازی سرمایه سالاری هم جهانی شدن سرمایه داری، پنهان بوده، خواه داده و فعالیت می نماید.(ر.ک.: هارمجدون، تدارک جنگ بزرگ)
آیا ممکن است دجال و خر و آونگ آن و نیز مدفوع آن که در روایات آخرزمان آمده اند، همین نظریه ها، نظام ها و دولت های پر زرق و برق مادی و ابزارهای گوناگون آن ها از جمله فناوری های ارتباطی، اطلاعاتی و تبادلی و مانند این ها، باشند. مواردی که به تعبیر فارابی، بسان پارچه و پیراهنی رنگین، افکار و قلوب ظاهر بنیان، عوام و خواص را هر یک به نحوی و از طریقی به خود جذب و جلب کرده و مفتون و پیرو خود می سازد (سیاست مدینه، فارابی، ص192) این می تواند خود یک فرضیه بسیار مطرح در این زمینه باشد. آیا ممکن است به صحنه آمدن و حاکمیت هر صاحب ادعایی، همان گونه که در روایت آمده ست، همان مطرح شدن هر اسم و ایسم و مکتبی از جمله سوسیالیسم، کمونیسم و مارکسیم و متقابلاً لیبرالیسم و کاپیتالیسم و مانند این ها بوده باشد که با ظهور و بروز بحران ها و بحران زایی ها و بحران فزایی های آن ها، از صحنه خارج می گردند. همان سان که هم اینک این جریانات، به فروپاشی چپ کشیده شده است و به گرفتاری تا سر حد بن بست راست در چالش نهیلیسم و پوچ انگاری و یا چشم انداز یا استبداد جهانی و یا آنارشی و هرج و مرج جهانی، منجر گشته و می گردد. شکست و انسدادی تا بدان جا که دیگر هیچ فرد یا گروه صاحب نظریه و یا مدعی عملی، معتقد نبوده و مردم نیز بدان ها امید نداشته باشند که آن ها قادر به تأسیس نظام و دولت جهانی، با تضمین وحدت، امنیت، اثبات، عدالت توامان با آزادی بوده بتوانند توسعه متعادل و متعالی جهانی راه بدون کمترین تبعیض، ناسازواری، نارسایی و ناروایی، تامین نمایند.
ب- آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشا مهدوی در رهیافت و گفتمان روایی: مراد از روایت، سنت است و اعم از سنت قولی، تقریری و عملی آن بزرگواران می باشد. خواه شخص پیامبر(ص) و حتی سایر انبیاء پیشین الهی و نیز بویژه دانیال نبی(ع) حضرت عیسی(ع)، که دارای نصوص و گفته های مفصل تر، مشخص تر و جامع تری در زمینه مهدویت و از جمله انتظار و بویژه آسیب های موعود نگری و هدایت، مهدویت و مهدی گرایی عمومی و موعود در دوران پیشامهدوی می باشند. در روایات اسلامی، به تفصیل به تفسیر و تبیین نظر مبانی و مفاهیم مهدوی و آسیب های آن پرداخته اند و در مقام تطبیق عینی و عملی، مصادیق کلی و یا بارز آن را به گونه ای کاملاً مبسوط و مشروح نشان داده و باز نموده اند. تا جایی که می توان ادعا نمود که نظریه نظام راهبردی مهدویت و از جمله آسیب شناسی و آسیب های آن را به صورت مفصل و کامل و چه بسا با نشانه های عینی در اختیار داریم.
روایت«یملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جورا» از حیث کمی، بیشترین سهم را در میان روایات اسلامی در زمینه مهدویت به خود اختصاص می دهد. بدین ترتیب به نظر می آید در قرائت روایی، ظلم و جور به عنوان برترین، بیشترین و فراگیرترین آسیب های دوران غیبت در فرایند موعود نگری و مهدویت گرایی بوده کما این که قسط و عدل، به عنوان جایگزین آن ها، برترین هنجارها در جهان گرایی مهدوی محسوب می گردند. سایر آسیب ها و ناهنجاری ها یا علل، عوامل، زمینه ها و شرایط این آسیب های دوگانه بوده و یا اجزاء، نشانه ها، نمودها و نیز آثار و تبعات و پی آمدهای آن دومحسوب می گردند. بدین ترتیب یکی جور به معنای ستم و تعدی و نیز سلطه و زورگویی در جهان پیشامهدوی را می توان به عنوان برترین شاخصه جهانی سازی امریکایی امروزین دانست. کما این که دیگری یعنی ظلم به معنای فساد، تباهی، گمراهی و عدم عدالت و اعتدال و عدم رعایت توازن و تناسب میان ساحات مادی و معنوی، را به عنوان برترین شاخصه جهانی شدن اقتصادی قلمداد ساخت. چرا که تعلل و عدم رعایت حدود ساحت الهی انسان، اولویت، بهای بیش از اندازه و اصالت مادی، اقتصادی و جسمانی یا همان ماتریالیسم، یوتیلیتاریانیسم یا منفعت خواهی و سود و سوداطلبی و هدونیسم یا لذت جویی مدرنیستی و لیبرالیستی در این راهبرد، همچنین سکولاریسم و لائیسم یا جدایی دین از سیاست و سیاست زدگی دنیوی و مادی گرایانه ناشی از آن، اهم مواردی بوده که جهانی شدن اقتصادی مدعی و مروج آن است. یا این ها از استلزامات و نیز عواقب آن محسوب می گردند. جهات مثبت و قابل استفاده رهیافت جهانی شدن اقتصاد، همان توسعه اقتصادی است. حال این که جهات قابل توجه رهیافت جهانی سازی، در صورت امکان، زیر ساخت سخت افرازانه و شبکه جهانی آنست.
ج- آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشا مهدوی در رهیافت علمی سیاسی:
آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشامهدوی، در رهیافت علمی و نظری بر اساس، در راستا و در حد توجیه و تکمیل علمی پدیده مهدویت و آسیب های آن و نمودن سازکارها و روش ها یا راهبردهای عملی، عینی و تحقق واقعی و خارجی آن هاست. رهیافت علمی مهدویت پژوهی و آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشا مهدوی، خود ممکن است با راهبردهای فلسفی سیاسی خواه نظری و عملی صورت گیرد، یا با راهبرد فقهی سیاسی و در حد تبیین احکام وحدود حقوقی و وظایف و تکالیف همگانی نیروها و نهادهای مدنی، مردمی و سیاسی انجام پذیرد. همچنین امکان دارد با راهبرد علمی به معنای خاص، یعنی علمی تجربی و تجربی علمی سیاسی عملی گردد. بویژه این فرایند خواه در حد علمی انسانی سیاسی یا در حد علمی اجتماعی سیاسی قابل تحقیق و بررسی می باشد. فرایند جهانی شدن اقتصادی، فرابرد جهانی سازی امریکایی و فراشد جهانی گرایی مهدوی، همچنین با راهبرد سیاست گذاری عمومی نیز قابل تحقیق و قابل ترسیم است. رهیافت علمی سیاسی مهدویت و آسیب شناسی و آسیب های جهانی پیشامهدوی، بویژه در حوزه اندیشگی فلاسفه، فلاسفه سیاسی، فلاسفه تاریخ و تمدن، از برجستگی خاصی برخوردار می باشد. تاین بی، ویل دورانت، سوروکین، یاسپرس و حتی مارکس در غرب مدرن با نوعی تاریخ نگری و تاریخ گرایی و از آن فراتر با نوعی آینده نگری و موعودگرایی، بدین مهم توجه نموده اند. برخی همانند شوپنهار، اشپنگلر و نیچه، با گونه ای بدبینی نسبت به حال و آینده جهان بویژه غرب مدرنیستی و مدرنیسم غربی اعم از شاخه سوسیالیستی و کمونیستی یا شاخه لیبرالیستی و کاپیتالیستی آن، از سویی و جریاناتی همچون هستی شناسی و اگزیستانسیالیسم کی یرکگارد، پدیدار شناسی هوسرلی، بود شناسی معناکاوانه های به گونه ای دیگر و به صورت نسبی، ضمن شک و انتقاد نسبت به بنیادها و باورهای مدرنیسم، به منظور پی جست راه رهایی، بدنبال نظریه های راهگشایی بزغم خویش بوده اند. (ر.ک.: فلسفه و بحران غرب). هر چند جریان غالب این راهبرد در غرب، به پسامدرنیسم فوکویی و به پوچ انگاری نهیلیستی مدرن در غلتیده و خود مزید بر درد و بر علت گردیده اند. لکن برخی سرشاخه های آن ها از قبیل لئواشتراوس و بویژه هانری کربن فرانسوی و برخی سنت گرایان معاصر همچون شووان، رنه گنون، با گرایش اسلامی، شیعی و ولایی، تا حد مهدویت راستین و موعود فرا رفته اند(ر.ک.: سیطره کمیت و علائم آخرزمان، حکمت جاویدان، خرد جاویدان فلسفه و بحران غرب، نقد نظریه دولت جدید، فلسفه سیاسی چیست؟).
فارابی، خواجه نصیر، آیت الله نائینی، حضرت امام خمینی(ره) و در این راستا علامه مطهری دارای نظرات جامع و راهگشایی در زمینه آسیب های مهدویت نگری و مهدویت گرایی در زمان غیبت و انتظار هستند. اینان در نظریه خویش، هر یک به گونه ای و از زاویه ای خاص به تشریح این آسیب ها اعم از تحریف و انحرافات و یا موانع و شبهات و ضدیت ها و اضداد مهدویت راستین می پردازند. خواه در سطح و گستره ملی و به اصطلاح مدنی و خواه در سطح و گستره جهانی و به اصطلاح مدینه عظمی یا جامعه جهانی در تعبیر فارابی و خواجه نصیر.(فارابی، سیاست مدینه، ص136، آراء اهل مدینه فاضله، ص253،)
مدن جاهله، ضاله در تعبیر و نظریه فارابی، بویژه در مراحل مدن ضروریه، بداله و خست یا ثروت اندوزی و سرمایه داری رفاه و لذت طلبانه و جهان گستر، همگن جهانی شدن اقتصادی در حال حاضر محسوب می شوند و در مراحل شکل گیری آن را بر می نمایانند. کما این که مدن جاهله فاسقه بویژه در مراحل مدن کرامیه، تغلیه یا سلطه و استکبار طلبی و جهان گیری و نیز مدن جماعیه یا جهان خواری فرا استکباری و سرمایه سالارانه، همگون جهانی سازی امریکایی کنونی به نظر می آید. اهم مواردی که خواجه نصیر، در کتاب اخلاق ناصری خویش، از سویی به تشریح آن ها می پردازد و از دیگر سوی انواع سیاست های سه گانه اعم از سیاست امامت و هدایت، سیاست ناقصه بسان سیاست و توسعه تک ساحتی و صرفاً اقتصادی جهانی شدن سوم و سیاست سلطه گرانه و سیطره گرایانه جهانی سازی نوع امریکایی را ترسیم و روشن می سازد. امام خمینی(ره) نیز با ترسیم و ارایه تقسیمات سه گانه سیاست، آن ها را شامل سیاست انسانی یا الهی و اسلامی، سیاست حیوانی یا مادی، اقتصادی و طبیعی و سرانجام سیاست شیطانی یا ضد انسانی، ضد اسلامی و ضد الهی می خواند. سیاست ها و سامانه هایی که به ترتیب بر سیاست مهد.ویت و هدایت راستین، سیاست جهانی شدن اقتصادی و سیاست جهانی سازی امریکایی قابل تسری و تعمیم بوده و قابل تطبیق می باشند. آیت الله نائینی نیز در کتاب«تنبیه الامه و تنزیه المله» خویش در قبال نظریات و نظامات ناقصه و نامشروع، ملوکی خواه سرمایه دارانه یا سرمایه سالارانه، که در آن رابطه حاکم، دولت و کانون های قدرت با مردم و ملت ها، بسان رابطه مالک و سرمایه داران با مِلک و مایملک و مملوک زر خرید خویش است، از طرفی نظریه و نظام نهایی و کامل مهدوی را مطرح ساخته و از دیگر سو و در دوران غیبت و انتظار، ضرورت نظریه و نظام قدر متیقن و قدر مقدور اسلامی را به میان می کشد. در نگاه وی، به تناسب میزان فهم و به میزان توان، امکانات و مقتضیات، لازمست، حکومت و نظام قانونی، اسلامی و عادلانه اجرا و پیاده گردد. معنای آن اینست که ضمن اعلام هرگونه سیاست گرایی و جهان گرایی غیر اسلامی و ضد اسلامی که به عنوان گرایشات غیر الهی و ضد الهی و انسانی و نامشروع، معتقد و مدعی سیاست گرایی و به تبع آن جهانی گرایی نسبی و به تناسب توان علمی و عملی در زمان غیبت و انتظار می باشد. او آن را زمینه ساز مهدویت و جهان گرایی نهایین، کامل و نیز جهانی سازی حقیقی و یقینی مهدوی می داند. وی بدین ترتیب هرگونه تعلل و سستی یا نارسایی و کاستی و بویژه مخالفت و ناسازواری با این فراشد هدایت، اسلامیت، ولایت، مشروعیت و در یک کلام مهدویت را، بدترین آسیب ها و ناهنجاری ها می خواند. آسیب هایی که به زعم وی، ناشی از عدم درک و اجرای درست اسلام، جهل اعم از نادانی و بویژه ناآگاهی مسلمانان و حتی رهبران آنان به حقوق، دو رسالت و نیز ارزش و نقش و خویش دانسته، و آسیب های استبداد و خودکامگی سیاسی دولت و دولت مردان را از یک سو و عافیت طلبی رهبران مردمی و توده های مردم را از دیگر سو، ناشی از آن ها تلقی می نماید. آسیب هایی که بنوبه خویش مسبب فقر، فساد، فحشا، تبعیض، تفرقه، تنازع و عقب ماندگی مسلمانان و بویژه شیعیان در آن زمان محسوب می شدند. بنابراین در این نگاه، همان گونه که هم استبداد و هم تک ساحتی بودن سیاست در گستره داخلی پذیرفته نمی شود. با همین قیاس و در همین راستا، جهانی سازی تک قطبی و سلطه طلبانه و نیز جهانی شدن تک ساحتی و رفاه طلبانه را بر نمی تابد. در عین حال سیاست گرایی و بر همین اساس، جهانی گرایی مهدوی هر چند به صورت نسبی، به تناسب قدر متیقن و قدر مقدرور، مورد توجه وی بوده و به عنوان زمینه ساز آمادگی پویا و انقلابی و انتظار مثبت، فعال و سازنده، مورد تأکید ایشان تا حضرت امام (ره) و علامه مطهری می باشد(10).
برآمد:
هر چند فرایند جهانی شدن اقتصادی، فرابرد جهانی سازی امریکایی، از حیث ظاهری و صرفاً در حد نگرش جهانی و گرایش به ساختار و شکل جهانی، شبیه به فراشد جهانی گرایی مهدوی و مهدویت نگری و مهدویت گرایی جهانی می باشند، لکن در حقیقت ضد آن بوده و بلکه هر دو، اهم آسیب های دوگانه مهدویت گرایی جهانی راستین و جهانی گرایی درستین مهدوی و مهدویت محسوب می گردند. به تعبیری دیگر، جهانی شدن شبه جهانی گرایی بوده و جهانی سازی، ضد جهانی گرایی به شمار می آید. جهانی شدن به سبب تک ساحتی صرفاً مادی، در پی تحقق و تأمین سرمایه داری جهانی بوده و لذا عامل تحریف و انحراف و مانع جهانی گرایی مهدویت است. و جهانی سازی نیز به سبب تک قطبی گرایی، یک جانبه گری نظامی و مداخله جویانه هژمونیک، سلطه طلبانه و سیطره جویانه امریکایی، ضد جهانی گرایی مهدویت بوده و عامل تخریب، تضعیف و سرکوب جهانی گرایی مهدویت خواهد بود.در مقابل، جهانی گرایی مهدویت و مهدویت گرایی جهانی، با نقد درست مدرنیسم، اعم از شعبه سوسیالیستی، کمونیستی و مارکسیستی و آن نیز شعبه لیبرالیستی، کاپیتالیستی و اندیودوآلیستی آن و با نفی نارسایی و خلاء معنویت داخلی و نیز نارسازواری و هژمونی امپریالیستی و استکباری سلطه گرانه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خارجی آن ها، روشن و روشنگرتر خواهد بود. در این صورت و با این الگو، بویژه با نقادی بهینه جهانی شدن اقتصاد و فرایند آن از یک سو و جهانی سازی امریکایی و فرابرد آن از دیگر سو، می توان؛
اولاً- به بهره برداری از فرصت های جهانی، بویژه در بخش سخت افزاری و نیز نرم افزاری توسعه جهانی بخصوص در زمینه های ارتباطات، اطلاعات و تبادلات پرداخت و در عوض تهدیدهای تک ساحتی جهانی شدن یا تهدیدهای سلطه جویانه امریکایی را به تعویق انداخت و یا به حداقل کاهش داد. بلکه آن ها را بهانه و فرصتی برای ارتقای کارامدی و انگیزه ای برای تجدید، مهندسی مجدد، تقویت و ارتقای هویت، همبستگی و بهره وری ایرانی و بین المللی اسلامی خویش تلقی نموده و قرار داد.
ثانیاً- با عنایت به بحران تا حد بن بست خلاء معنویت نهیلیسم معرفتی از سویی و بی عدالتی و تبعیض و تروریسم یا ناامنی و بی ثباتی و وحشت ناشی از آن از سویی دیگر، می توان با تبیین هر چه بهینه تر نظریه و نظام کامل و کارامد نهایی مهدوی و جهانی گرایی آن به عنوان چشم انداز و نیز با ترسیم و تحقق هر چه فراتر نظریه و نظام قدر متیقن و قدر مقدر اسلامی، انسانی و مهدوی در دوران غیبت به عنوان زمینه ساز انتظار و آمادگی فعال، پوینده و انقلابی سازنده، بویژه با ارتقای هر چه بیشتر کارامدی نظام و دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان شاهد عینی و نمونه عملی رهیافت جهان گرایی راستین و مهدوی، راه برون رفت از چالش جهانی را بازیافت و باز نمود. راه و راهبردی که در صورت تبیین درست و تحقق عملی هر چه نزدیک تر آن به نمونه نظری و اصیل نهایی جهانی گرایی مهدویت، می تواند در مهدویت گرایی جهانی، سخت کارساز گردد. در این صورت می توان از تمامی فرصت های چالش جهانی، جهانی شدن و جهانی سازی برخوردار گشت و از تهدیدهای آن ها بازداشت و یا کاست و بلکه آن ها را به فرصت های طلایین و بس مغتنمی تبدیل کرد که در تحکیم، تداوم و توسعه و تعالی جمهوری اسلامی کارامد بوده، در بیداری و همگرایی جهان اسلام و مسلمانان جهان اثر بخش باشد و سرانجام در رواج و ترویج جهانی گرایی مهدوی ولو به صورت نسبی و نمونه قدر مقدور، کارساز خواهد بود. نمونه ای عملی و تحقق پذیر به عنوان رقیب و جایگزین(آلترناتیو) جهانی شدن بویژه جهانی سازی که حامیان و پیروان آن ها، هر کدام با تمامی توان و ابزار در پی اعلام و تثبیت خویش به عنوان گزینه بلارقیب و گریز ناپذیر جهانی هستند.
امید که فرهیختگان هماره تیزفهم ایرانی، نواندیشان اسلامی و متفکران اصالت گرا و آزاده جهانی، با برخورد راهبردی و تقادانه با این جریانات جهانی، پیش از این که جهان کنونی از چاله مادیت مدرنیسم به چاه ویل نهیلیسم، آنارشیسم و فاشیسم پسامدرنیستی نئولیبرالیستی و نومحافظه کاری سرمایه دارانه تا سرمایه سالارانه، فرو برده شود، با هم اندیشی و همیاری جهانی، چالش جهانی گرایی را به چشم اندازی بس روشن در جهت توسعه اقتصادی، عمرانی و ابزاری، تعادل سیاسی و عدالت اجتماعی و در جهت تعالی فرهنگی، اخلاقی و انسانی الهی و در نتیجه دینی و اسلامی مبدل سازند.( انشاءالله).
پی نوشت:
1-
2-
3-
4-
5-
6-
7-
8-
9-
10-برای مطالعه تفصیلی آسیب شناسانه جهانی معاصر، علاقمندان را به پژوهش و نگارش اینجانب تحت عنوان«آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی مهدویت» که سفارش مؤسسه انتظار نور دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم انجام شده و اخیراً گزارش نهایی آن ارایه گردیده است ارجاع می دهم. این اثر علیرغم برخی کاستی ها، هم از حیث روش آینده پژوهی، مهدویت پژوهی و آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی، بویژه در زمینه مهدویت و هم از حیث رهیافت های سه گانه قرآنی، روایی و علمی ساسی و تبیین هر یک از آن ها، جایگاه و روابط آن ها در مهدویت پژوهی و آسیب شناسی آن، حائز کمال اهمیت می باشد. این مدل مطالعه و تحقیق می تواند از جمله در بررسی، ارزشیابی و نقادی جهانی شدن، جهانی سازی و جهانی گرایی، کارساز باشد.
مأخذ شناسی:
پش درامد:
پیشرفت، توسعه و گسترش جهانی و جهش تکنولوژیک دانش فنی، ابزاری و صنعتی، بسان هر فرایند دیگر، یک سری فرصت های بس خطیر و سرنوشت ساز و یک سری تهدیدات بس خطرناک و ویرانگر، فراهم کرده و فراروی جامعه جهانی، جهان اسلام و ایران اسلامی قرار داده است. سازندگی و کسب آسایش مادی، از سویی و تخریب، قدرت تهدید کنندگی و سلب آرامش معنوی و روحی از دیگر سوی، از ارکان اصلی این فرصت ها و تهدیدات می باشند. بویژه تحول شگفت انگیز، انفجاری و انقلاب گونه در بخش فنآوری و شبکه جهانی ارتباطات، اطلاعات ، تبادلات و از جمله تولید، ترابری و حمل و نقل و سهولت، سرعت و شدت زیاد، فزاینده و بلکه دم افزون این جریانات جهانی، شرایط همگرایی جهانی را به مراتب بیش از پیش فراهم ساخته است. همین جریان همگرایی جهانی نیز بسان هر پدیده و جریان سیاسی و اجتماعی دیگر، باز فرصت ها و تهدیدات خاص خویش را در بر داشته و پیامدهای خود را در پی خواهد داشت. اما آنچه مسلم است، این شرایط، جهانی گرایی را از یک آرزو، به امید دست یافتنی، از یک گزینه و فضیلت، به گزیر و ضرورت اجتناب ناپذیر و از یک آرمان دورنما، به عمل و تحقق، سخت نزدیک و نزدیکتر ساخته و می سازد. فرایندی که تمامی بخش ها، ارکان و نهادها و حتی نیروهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی جهانی، ملت ها و دولت ها را تحت تأثیر و حتی تحت شعاع خود قرار داده و بیش از پیش قرار خواهد داد. خیلی غیر طبیعی نیست که برداشت ها و انگیزه های متفاوت و گاه متعارضی در پی گیری پرسه و بلکه پروژه و طرح جهانی گرایی شکل گرفته و در جریان باشند. نگرش ها و گرایشاتی در طیف و پیوستاری از اشکال گوناگون همگرایی جهانی از همکاری جهانی، در حد میانه و وسط، همبستگی جهانی تا سر حد پیوستگی جهانی در طرف مثبت و حتی وابستگی جهانی تا حد ادغام و همگونگی ویک شکل سازی جهانی، در طرف دیگر و منفی.
همبستگی جهانی همکاری جهانی وابستگی جهانی
پیوستگی جهانی ادغام جهانی
همــــــــــگرایی جهــــــــــــانی
براین اساس اهم راهبردهای جهانی گرایی سه گونه به ترتیب زیرند:
1- جهان گرایی حقیقی و همه جانبه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی،
2- جهان گرایی ناقص و نارسا و ناتمام یا تک ساحتی و صرفاً اقتصادی و در نتیجه ظاهری و پنداری،
3- جهان گرایی متناقض، ناسازوار، تنازعی و در نتیجه کاذب، توهمی و دروغین.
بدین ترتیب هم اینک سه گونه جهانی گرایی در قالب سه راهبرد جهانی، به گونه آمیخته درهم و ناموزون، در جریان است:
یکی- راهبرد جهانی گرایی حقیقی(Globalism) که ماهیتی فرهنگی داشته و خواهان و در پی همبستگی جهانی است. این جریان بیشتر مطلوب فرهیختگان جهان بوده، معتقد و مدعی جامعه مدنی جهانی یا مدینه عظمی در اصطلاح فارابی و حتی جمهوری جهانی است. طرح گفتگوی تمدن های ایران، استقبال و اتفاق آرای جهانی بویژه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مبین مقبولیت و مشروعیت زمینه ای و فراگیر آن است. این راهبرد نه صرفاً به عنوان یک انتخاب بوده، بلکه به عنوان یک نیاز جدی و جهانی می باشد. هر چند ممکن است تا حدود زیادی این راهبرد؛ آرمانی، ایدآلیستی، خیال پردازانه و دست نایافتنی به نظر آید. یا این گونه گفته و تبلیغ گردد. صد البته، این گرایش، ضمن این که دشمنان عنودی و دشمنی های لجوجانه هم قدرت طلبان جهانی و هم منفعت طلبان بین المللی و بویژه صهیونیسم جهانی را به عنوان برامد این دو جریان رو در روی خویش دارد، تشکل و سازماندهی شبکه ای جهانی آن، می تواند احتمال و درصد آن را افزایش دهد. تقویت و قوام گرفتن نهادهای مدنی و از جمله دینی از قبیل(NGO) گروه های اجتماعی، و سازمان دهی شبکه ای و جهانی آن ها، می تواند بسترساز این جریان و تحقق بخش هر چه بیشتر این راهبرد باشد. این گرایش به سبب تأکید بر ساحت معنوی، تمدنی و فرهنگی و فرهیختگی، علاوه بر ساخت اقتصادی و توسعه مادی، بیشتر «جهانی گرایی حقیقی» محسوب می گردد. می توان حقیقت جهانی گرایی را «جهان داری» و جهان سازی حقیقی دانست.
دوم- راهبرد جهانی شدن(Globality)، که ماهیتی اقتصادی داشته و خواهان و در پی همکاری جهانی است. این جریان، بیشتر مطلوب اقتصادیون و فن سالاران و سرمایه داران جهانی بوده و معتقد و مدعی جامعه اقتصادی جهانی یا بازار جهانی آزاد سرمایه، کار و کالا و احیاناً نیروهای کار است. جهانی شدن به صورت آمیخته ای از جریانات غیر ارادی و ارادی بوده و خواهان گونه ای تقسیم کار و منابع جهانی، نظام کار جهانی و تبادلات آزاد جهانی بر اساس مزیت های نسبی مناطق است. این گرایش به سبب تأکید صرف بر ساحت مادی، اقتصادی و توسعه ای و نیز به مناسبت توسعه ابزاری و عدم اهتمام نسبت به ساحت معنوی، در نتیجه جزءنگر و ظاهرگرا و بنابراین جهان گرایی پنداری یا ظنی محسوب می گردد.
انریکوداسال، از آن به بازاری سازی و انحصار گرایی بازار نام برده که جریانی کاملاً غیر اخلاقی، غیر انسانی و ارزش زدایی شده بلکه ضد ارزشی و ضد اخلاقی است.
سوم- راهبرد جهانی سازی(Globalization) امریکایی، که ماهیتی سیاسی داشته و خواهان و در پی سلطه، انحصار گرایی و یکه تازی و وابستگی جهانی است. جهانی وابسته و وابستگی جهانی به کانون قدرت جهانی یعنی امریکا به عنوان رأس هرم قدرت. این جریان بیشتر مطلوب قدرت گرایان و تنازع نگران در صحنه جهانی و در عرصه بین المللی و در رأس آن ها امریکا و نومحافظه کاران حاکم بر آن می باشد. اینان معتقد و مدعی جامعه جهانی تک قطبی و سرمایه سالارانه با سلسله مراتب قدرت و سلطه می باشند. این گرایش به همین سبب و به سبب استفاده از شیوه ها و ابزار نوین تحمیق علمی و فرهنگی، تطمیع اقتصادی و تکنولوژیکی و بویژه تهدید و ارعاب نظامی و امنیتی و بر اندازی یا اشغال گری و تجزیه کشورها و دولت ها، تنازعی و توهمی به شمار می آید. بویژه این که از حیث تئوریک نیز به گونه ای سوفیسم، نیهیلیسم و نسبت انگاری نیازمند بوده و آن را ترویج می دهد. به همین سبب ها، برخی همانند والراشتاین، دان دریج ولستی، با نگاهی بدبینانه، یا پسی میستی، جهانی سازی را اقتصادی سازی جهان و استثمارگری-استثمار شوندگی جهانی می دانند، چرا که نظریه آنان به جوهره هژمونیک، تنازعی و هابسی- داروینستی این فرابرد معطوف گردیده است. فرایندی که در حقیقت، داروینسم جهانی را ترویج می کند. تنازع تمدن های هانتیگتون، جنگ صلیبی های همان نومحافظه کاران امریکایی، اشغال، یک تازی، یک جانیه گرایی، میلیتاریسم، نظامی گری آن ها تحت عنوان مبارزه با تروریسم از جمله آثار و عوامل تحقق آن می باشد. پولانی، اسکات گری، هوتن و فرکلا، نیز از این فرابرد جهانی سازی، غربی سازی، امریکایی سازی، و گاه نئوامپریالیسم در قالب نظام نوین تک قطبی دهکده جهانی یاد کرده اند.
جهانی گرایی مهدوی، حد اعلاء، کامل و کارامد جهانی گرایی حقیقی و یقینی بوده و جهانی گرایی (حقیقی) جاری، حد نسبی، ممکن و میسر جهان گرایی مهدوی می باشد، جهان گرایی جاری، بدین ترتیب، به عنوان انتظار فعال، سازنده و پویای انقلابی، چه بسا قادر باشد زمینه ساز گرایش هر چه بیشتر بدان بوده و شرایط تحقق آن را تسجیل نماید. بر این اساس، تبیین هر چه بهتر جهانی گرایی مهدوی، هم در روشن سازی هر چه بیشتر جهانی گرایی جاری و فراروی، کمک شایان نموده کما این که همچنین در روشنگری نقاط قوت و ضعف و نیز فرصت ها و تهدیدات دو جریان اثر بخش می باشد. و در مواجهه نقادانه و فعال هم با فرایند جهانی شدن اقتصادی و هم با فرابرد جهانی سازی امریکایی، راهنما و راهگشا خواهد بود. بررسی آسیب شناسانه جهانی گرایی مهدویت، بویژه آن که اساساً هم جهانی گرایی پنداری یعنی جهانی شدن و هم جهانی گرایی کاذب و تنازعی یعنی جهانی سازی، به سبب غیر و ضد حقیقی و یقینی و غیر و حتی ضد علمی واقعی، بودن آن ها، اهم آسیب های سیاسی و اجتماعی مهدویت محسوب می گردند. بنابراین آسیب شناسی آن، حائز اهمیت و ضرورت است. براین اساس، تبیین آسیب شناسانه مهدویت بویژه با عنایت به شباهت ظاهری جهان گرایی مهدوی، جهانی شدن و جهانی سازی، در زمینه به ظاهر جهانی شمولی این سه جریان و راهبرد، صورت می پذیرد. در این رهیافت، جهان گرایی مهدوی، جهانی شدن اقتصادی و جهانی سازی امریکایی به ترتیب؛ جهان گرایی حقیقی، شبه جهانی گرایی و ضد جهانی گرایی محسوب می گردند. بر این اساس یکی از اهم شباهت های مهدویت و فراشد جهان گرایی مهدوی، با فرایند جهانی شدن و فرابرد جهانی سازی، همان ویژگی جهان گستری و جهان شمولی آن ها می باشد. توسعه فناوری و شبکه جهانی ارتباطات و اطلاع رسانی نیز همان گونه که اشاره شد به این شبهه دامن زده است. لکن قطعاً هم توسعه فنآوری مهدوی، تخریبی نبوده و باصطلاح سبز می باشد، و هم توزیع جهانی آن، غیر عادلانه تبعیض آمیز و ضد انسانی نخواهد بود. همچنین جهان گرایی مهدوی همان گونه که اشاره شد، جهان گستری و جهان شمولی حقیقی، یقینی و جهان دارانه بوده و جهانی سازی حقیقی است. به تعبیر حکیم فردوسی؛ «جهان گردد آباد با داد او»
«وزان پس جهان یکسر آباد کرد همه روی گیتی پر از داد کرد» (فردوسی)
همگرایی و همبستگی تا حد پیوستگی جهانی و جهان گستری، همچنین جهان شمولی در شکل جهان داری بر اساس قسط و عدل و داد و دهش ارکان و شاخص های اصلی جهان گرایی مهدوی و حقیقی محسوب می گردند. سلطه و ستم و استثمار و استکبار است. بنابراین جهان گرایی، نه جهان گستری، جهان شمولی و جهان گرایی پنداری، تک ساحتی و صرفاً اقتصادی و شبه جهان گرای راهبرد جهانی شدن بوده و نه جهان گیری، جهان گرایی توهمی، تنازعی و جهان خوارانه و در حقیقت ضد جهانی راهبرد جهانی سازی می باشد. مواردی که بر اساس مدل و نمونه جهان گرایی مهدویت و در آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی آن خود، اهم آسیب های دوگانه مهدویت نگری و مهدویت گرایی جهانی و جهان گرایی مهدوی و غیر و ضد آن محسوب می گردند.
گزیده:
«جهانی گرایی»، پدیده ای جدی، جاری و فراگستر در عرصه کنونی و دهه های فراروی می باشد. برخی شباهت های هر چند ظاهری، میان جهان گرایی مهدوی و جهانی گرایی جاری وجود دارد. بر اساس آسیب شناسی مهدویت، در رهیافت های اسلامی قرآنی، روایی و علمی سیاسی، سه گونه جهان گرایی وجود دارد. یکی جهان گرایی راستین و کامل، دیگری جهانی گرایی ناقص و نارسا، سوم جهانی گرایی کاذب. بر مبنای جهانی گرایی مهدوی، که به عنوان ملاک ارزش سنجی جهان گرایی های جاری مورد بهره برداری قرار می گیرد، فرایند جهانی شدن، به سبب ماهیت تک ساحتی و صرفاً اقتصادی، جهان گرایی ناقصه و پنداری یا ظنی و ضاله محسوب می گردد. کما این که فرابرد جهانی سازی به اصطلاح امریکایی به سبب ماهیت سیاسی و سلطه گری یک جانبه و یکه تازانه، جهان گرایی تنازعی و دروغین به شمار می آید. با جهانی گرایی مهدوی و نگرش و گرایش آن به قدر امکان فهم، توان و به تناسب مقتضیات حاضر و فراروی، در جهان معاصر، می توان از فرصت های جهانی و جهان گرایی حداکثر بهره برداری ممکن را نموده و تهدیدات آن ها را کاهش داد. ارتقای کارامدی علمی و عملی جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان و فرهیختگان جهان بویژه ارتباطات، تبادلات و سازماندهی متناسب آنان، با آگاهی هرچه بیشتر بر گزینه جهانی گرایی مهدوی و نقادی بهینه جهانی گرایی های غیر مهدوی میسر بوده و به نوبه خویش در ارتقا و استقرار جهانی گرایی مهدوی و حقیقی کارساز خواهد شد.
پی نوشت ها:
به منظور بررسی بویژه نقد و ارزش سنجی پدیده های از جمله سیاسی، همانند جهانی گرایی، نیازمند طرح تیپ، نمونه اعلاء و معیار، بسان خط کش و سیستم متریک است. جهان گرایی مهدویت، در زمینه جهان گرایی سنجی کنونی و جاری، از این حیث، کار بست دارد. در عین حال، جهان گرایی مهدوی، نمونه ای هر چند عملی بوده لکن آرمانی و (مربوط به) آینده است. برای شناخت خود این راهبرد، نیاز به معرفت شناسی و روشن شناسی خاص خویش می باشد. ضمن اینکه تطابق و بررسی مقایسه ای جهانی گرایی جاری که فرایندی عینی و عملی این زمانی است، نسبت به جهانی گرایی مهدوی و از جمله در آسیب شناسی سیاسی و اجتماعی آن، باز هم نیاز به روش علمی و شیوه ها یا تکنیک ها و ابزار علمی خاص است.
مأخذ شناسی:
منابعی که در این مقاله از آن ها استفاده شده و یا بدان ها ارجاع داده شده است به ترتیب زیر می باشند:
- اشتراوس، لئو، گراپسی، جوزاف، نقد نظریه دولت جدید، ترجمه تدین، تهران، کویر، 1373.
- اشتراوس، لئو، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه رجایی، تهران، علمی و فرهنگی، 1373.
- توین بن، آرنولد، تاریخ تمدن، ترجمه آژند، تهران، مولی، 1364.
- حکمت جاویدان، گردآوری خندق آبادی، تهران، موسسه توسعه دانش و پژوهش ایران، 1380.
- خردجاویدان، به کوشش یوسفی فرد، تهران، دانشگاه تهران، 1380.
- خواجه نصیر، اخلاق ناصری، به کوشش حیدری و مینویی، تهران، خوارزمی، چ3، 1364.
- داوری، رضا و جوزی، فلسفه و بحران غرب، تهران، هرمس، 1378.
- فارابی، سیاست مدنیه، ترجمه سجادی، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1358.
- فارابی، آراء اهل مدینه فاضله، ترجمه سجادی، تهران، طهوری،چ2، 1361.
- فارابی، احصاء علوم، ترجمه خدیو جم، تهران، علمی فرهنگی، چ2، 1364.
- گنون، رنه، سیطره کمیت و علائم آخر زمان، ترجمه کاردان، تهران، نشردانشگاهی، چ2، 1365.
- نائینی، تنبیه الامه و تنزیه المله، کوشش طالقانی، تهران، سهامی کتاب، بی تا.
- هال سل، گریس، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه اسلامی، تهران، رسا، 1377.
- یاسپرس، کارل، آغاز و انجام تاریخ، ترجمه لطفی، تهران، خوارزمی، 1364.
گزیده:
"آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی مهدویت" عبارت از شناخت آسیبهای سیاسی و آسیبهای اجتماعی است. مراد آسیب شناسی مهدویت در گفتمان و گستره های شیعی و اسلامی، دینی و فرادینی تا جهانی، میباشد. در دوره غیبت و انتظار عموماً مورد نظر است. خصوصاً و آسیبهای مهدویتنگری و مهدویتگرایی مورد توجه خواهد بود. همچنین معرفت شناسی و روش شناسی آسیبهای مهدویت مورد بررسی قرار میگیرد. آسیب شناسی مهدویت در تمامی منابع قرآنی، روایی و نظری شناخت آنها وارسی شده و در تمامی بخشهای اقتصادی، فرهنگی و سیاستی واکاوی میگردد.آسیب شناسی همچنین شامل شناخت شبکه عوامل،آسیبها و آثار آن بوده نیز در پی آن، فراگیر بررسی زمینهها و شرایط آسیبزایی و آسیبپذیری نیز میگردد. ضلالت و فسق در گفتمان و راهبرد قرآنی، ظلم و جور در راهبرد روایی، غیر فاضله و ضد فاضله در راهبرد نظری؛ علمی و فلسفی سیاسی، در عرصه های سیاسی و نیز اجتماعی، اهم آسیبهای سیاسی و اجتماعی مهدویت و مبانی، اصول و ارکان آن را تشکیلمیدهند.آسیبهایی که در هریک از عرصههای شیعی،اسلامی،دینی و فرادینی به گونهای خاص،رخ می نمایند. آسیبشناسی سیاسی و اجتماعی مهدویت به آسیبزایی، آسیبها و آسیب پذیری ها وحتی آسیب زدگی یا آسیب دیدگیها توجه دارد. «آسیب زدایی سیاسی و اجتماعی مهدویت» و حتی خود «شبکه آسیبهای سیاسی و اجتماعی مهدویت»، به گونه کامل و ساختاری یا راهبردی، یعنی به شکل بنیادین، فراگیر و نظاممند، نیازمند پژوهش و اثری مستقل و مستوفاست. کما این که «ایمنی شناسی مهدویت» و نیز «ایمن سازی مهدویت» مهندسی سیاسی مهدویت یا جریان سازی مهدوی و نیز مدیریت سیاسی مهدویت، پژوهش و اثر جداگانه ای را طلبیده و ایجاب میسازد. این پژوهش و اثر می تواند پیش درامد، زیر ساخت و چهارچوبه ای استوار برای این منظور باشد. امید که مورد رضا و خشنودی باشد خدا، صاحب امر و فرهیختگان باشد.