گزینه:
مهدویت و نظام مهدوى، پدیدهاى «سیاسى و مدنى» است . همچنین پدیدهاى «حقیقى و یقینى» محسوب مىگردد . پدیدهاى «عینى، عملى و تحقق یافتنى» نیز مىباشد . بدین ترتیب پدیده «مدنى مهدوى» ، داراى مراتب سه گانه وجودى - حقیقت، ماهیت و واقعیت - است . این مراتب سه گانه پدیده و پدیدهشناسى مهدویت عبارت است از:
1 . حقیقتیا هستى وچرایى مهدویت و نظریه آن (اعم از ضرورت، مبادى و علل و غایات) ;
2 . ماهیتیا چیستى، مفاهیم و حدود آن;
3 . واقعیت عینى و وقوع عملى سیر مهدویت و نظام و ساختار مهدوى یا چگونگى آن (سازکار و راهبرد و روش اجرایى و عملیاتى آن).
پس هستىشناسى، چیستىشناسى و چگونگىشناسى یا پدیدارشناسى «مهدوى و مهدویت» ، مراتب سه گانه «پدیدهشناسى مهدوى» محسوب مىگردند; یعنى، به ترتیب شناخت هستى و حقیقتسیر مهدویت و ساختار مهدوى یا ضرورت، علل وغایات آن، با «رهیافت عقلى، استدلالى و فلسفى سیاسى و مدنى» انجام مىپذیرد . شناخت ماهیتیا چیستى مفاهیم و حدود مهدویت، با «رهیافت وحیانى، استنادى و دینى» یا «مکتبى، سیاسى و مدنى» قابل دستیابى است . در شناخت واقعیت عینى و وقوع عملى و سازکارها و راهبردهاى نمودى و نهادهاى مهدوى و مهدویت نیز، نقادى نظریات و نظامات سیاسى، بررسى و سیر در تاریخ و جغرافیاى جهان سیاسى و سیاست و عطف توجه به ابتلائات بشر و اجتماعات بشرى، در فهم و درک هر چه روز آمدتر و کارآمدتر آن، کارساز مىباشد .
درآمد: نظریه و نظام مدنى و سیاسى فاضلى، در دو سطح قابل بررسى است:
یک . مطلق مدینه فاضله;
دو . مدینه فاضله مطلق یا مدینه و نظام سیاسى کامل و برتر (نظام مدنى حقیقى و یقینى که «مراد نظام فاضلى مهدوى» است). مدینه فاضله - به خصوص مدینه فاضله مهدوى - بسان هر پدیده سیاسى و مدنى دیگرى، داراى سه مرتبه وجودى بوده و بر این اساس داراى سه مرتبه شناختى، معرفتى و نظرى سیاسى است:
یکم . حقیقتیا هستى و چرایى مدینه فاضله و هستى مدینهى فاضله مهدوى;
دوم . ماهیتیا چیستى مدینه فاضله و چیستى مدینهى فاضله مهدوى;
سوم . واقعیتیا چگونگى مدینه فاضله و واقعیت مدینه فاضله مهدوى .
«هستىشناسى سیاسى» مدینه فاضله و مدینه فاضله مهدوى، به بررسى مبادى آنها مىپردازد . مبادى مدینه فاضله عبارت است از:
1 . اصل ضرورت یا عدم ضرورت و امکان یا عدم امکان،
2 . علل و عوامل وجود و ایجاد در سیاست و نظریه سیاسى; اعم از:
الف) علت فاعلى یا سبب و انگیزه ایجاد و گرایش به آن،
ب) علت غایى و غایتیا هدف مطلوب گرایش و ایجاد آن .
3 . منشا نظرى و منبع علمى نظریه و نظام فاضلى، به ویژه نظام فاضلى مهدوى; اعم از:
الف) عقل یا حکمت و فلسفه سیاسى،
ب) وحى یا شریعت و دین سیاسى،
ج) تجربه یا عرف و علم سیاسى .
4 . «نقش، کار ویژه، کارکرد و کارآمدى» ; همچنین «اصالت، شان و اثربخشى» و سرانجام «بهرهورى نظرى و عملى سیاسى» مدینه فاضله، به ویژه مدینه فاضله مهدوى و نیز مهدویت (یعنى آیا این نظریه مدنى و مهدوى و نظام فاضلى مدنى و مهدوى، مفید، مثبت و سازنده است؟ مثبت و سازنده به چه معنا و با چه حدود و چگونه؟ ). در اینجا:
الف) عقل و حکمتیا فلسفه سیاسى (عقلى) ; به بررسى و تعیین مبادى مدینه فاضله و بویژه نظام مدنى فاضلى مىپردازد .
ب) وحى و شریعتیا دین; مبانى (مفاهیم، حدود و بنیانهاى) نظام مدنى فاضلى و مهدوى را تذکر داده و تحلیل و تعریف یا تبیین مىکند .
ج) تجربه و عرف یا علم (تجربى و عرفى) سیاسى; به توصیف چگونگى; (سازکارها و راهبردهاى) مدینه فاضله، حتى نظام مدنى فاضلى مهدوى کمک مىکند .
آمد
الف) مطلق مدینه فاضله:
یکم . چرایى مدینه فاضله
امام على (علیهالسلام) مىفرماید: «دولة العاقل یحن الى الوصلة» (1) ; «دولت عقل و عاقل، در پى پیوست است» .
الف) خواجه نصیر الدین طوسى، در ابتداى فصل اول سیاست مدن کتاب اخلاق ناصرى مىنویسد: «هر موجودى را کمالى است، و کمال بعضى موجودات در فطرت با وجود مقارن افتاده است و کمال بعضى از وجود متاخر» (2) . وى بر این اساس، همانند بسیارى از فیلسوفان عمومى و سیاسى - از جمله فارابى، مؤسس فلسفه سیاسى در تاریخ و جهان اسلام و ایران - معتقد است: «هر چه کمال او از وجود متاخر بود و هر آینه او را حرکتى بودو از نقصان به کمال (3) و» .
همچنین مىگوید: «آن حرکتبىمعونت اسبابى که بعضى مکملات باشند و بعضى معدات، نتواند بود» (4) ; یعنى، برخى کمککننده و برخى دیگر کامل کننده حرکت و موجود محرک مىباشند . عوامل مادى، اقتصادى و توسعه، معدات هستند; یعنى، ابزار تکامل، کمال و تعالى محسوب مىگردند .
بر این اساس انسان [سیاسى]، موجودى است که:
الف) داراى کمال مادى و معنوى (اعم از توسعه مادى و تعالى معنوى) در سطوح زیر است:
1 . شخصى: دورنى - بیرونى یا ظاهرى - باطنى;
- ذهنى، فکرى، نظرى، علمى و معرفتى
- روحى، روانى، نفسانى و اخلاقى
- جسمى، بدنى و عضوى
2 - فردى، جمعى، اجتماعى تا سطح جهانى
3 - اقتصادى، فرهنگى و سیاسى
ب) جایگاهى ویژه و برتر در نظام هستى و از جمله در عالم طبیعت دارد .
خاستگاه، جایگاه و نقشى که از آن تعبیر به مقام «خلافت اللهى» ، «قائم مقامى» و «جانشینى خدا» و نیز «حاکم» ، سیاستگذار و «سیاست مدار» یا «کارگزار زمین و زمان و بویژه خود و جامعه و نظام سیاسى» خویش مىشود; یعنى، انسان تنها موجودى است که هم سیاستگذار و سیاست مدار یا عامل طراحى و برنامهریزى سیاسى و نیز کارگزار جارى و اجرایى سیاستخود، زمین و جامعه سیاسى و نظام سیاسى خویش بوده و هم سیاستپذیر، سازمانپذیر و نظامپذیر است .
همچنین انسان تنها موجودى است که به اصطلاح عالما و عامدا این سیاست را تبیین و تبعیت مىکند . او هر چند در گستره طبیعت زیست مىکند; لکن تابع جبر و دترمینیسم طبیعى و تک خطى نیست; بلکه این سیاست و سیر ضرورى و اجتنابناپذیر را تنظیم و طى مىکند .
بنابراین عقل و حکمتسیاسى حکم مىکند که: اولا، «مطلق نظام مدنى فاضلى» و نیز «نظام مدنى فاضلى مطلق» ، به عنوان کمال نهایى، غایت و مطلوب انسانها وجود داشته باشد .
ثانیا، نظریه «نظام مدنى فاضلى» و نیز نظریه «نظام فاضلى مدنى» ، به عنوان علت غایى تبیین و ترسیم گردد .
تنها در این صورت است که افراد، گروهها و اجتماعات انسانى و سیاسى، جهتگیرى درست نموده، هدف را گم نمىکنند و امید را از دست نمىدهند . نظریه و امید، بسان نمونهاى متعالى، از سویى مانع گمراهى و کجروى سیاسى شده و ضمن نپذیرفتن هر گونه نظریه و نظام سیاسى غیر متعالى و نهایى، باعدم قناعت و یا عدم رضایت - حتى دربدترین شرایط - امید خود را از دست نمىدهد و با تدبیر و اراده نستوه، پویایى و پایدارى خویش را تا تحقق نظریه «مدینه فاضله» و دستیابى به «نظام مدنى فاضلى» ، حفظ مىکند .
دوم . چیستى مدینه فاضله
مراد از مدینه فاضله، «نظام مدنى کامل و مطلوب» است; این نظام مدنى، کارا و کارآمد در گسترههاى شخصى تا جهانى است . نظریه و نظام سیاسى متعادل و متعالى انسانى، در تمامى ساحتها و عرصههاى مادى و معنوى دربردهاى اقتصادى، فرهنگى و سیاسى است . «نظام مدنى فاضلى مهدوى» ، نظامى است که متضمن «توسعه مادى» توامان با «تعالى معنوى» در گسترهها و بردهاى یاد شده است .
سوم . چگونگى مدینه فاضله
امام على (علیهالسلام) مىفرماید: «لکل دولة برهه» (5) .
آفرینش یا شکلگیرى زمین، تاریخى چند میلیارد سالى دارد . دیرینگى حیات در زمین، گاه به بیش از یک میلیارد سال پیشتر مىرسد . پیشینه خلقتیا خلافت و هبوط آدم در زمین، به چندین صد هزار سال بالغ مىگردد .
بعضى از نظریههاى سیاسى - از جمله در نظر «سنت آگوستین» ، پدر و بنیانگذار نظریه سیاسى مسیحیت - هبوط را تبعید، مجازات و سقوط آدمى در زمین مىدانند; آن هم به عنوان انتقام خدا از انسان به سبب گناه ابدى و ذاتى که در بهشت مرتکب شده و از آن رانده و اخراج گردیده است .
برخى از نظریههاى سیاسى - به ویژه صاحبنظران اسلامى - بدون استثنا، هبوط را اعزام و فرود آدمى به زمین مىدانند; آن هم به منظور بازپرورى و تقویت و استوارى عزم و اراده، به سبب لغزش و تزلزل اراده عارضى که در بهشت پیش آمده و از آن اخراج و انتقال داده شده است .
«مدینه فاضله» هم بازساز «نمونه بهشتى» نظام مدنى در زمین بوده و هم مقدمه و لازمه بازگشتبه همان بهشت موعود محسوب مىگردد . در واقع و در حقیقت، مدینه فاضله، برترین جایگاه و پایگاه مدنى و متعال انسانى بوده و خاستگاهگذار به «حیات جاودانى» و «جاودانگى حیات مطلوب» است .
در این راستا تاریخ مدنى و سیاسى بشر - به ویژه به صورت اجتماعى و با پیدایى و پایدارى نهاد دولت - حداکثر از بیست هزار سال بیشتر تجاوز نمىکند . آنچه مسلم است، سیر زندگى جمعى، اجتماعى و سیاسى و مدنى - حتى طبیعى آن - بسیار کوتاه بوده و از این حیثبسیار نوپا و نوبنیاد است; چرا که در مقایسه با تاریخ چندین میلیاردى زمین یا حیات در زمین، چند صدهزار سال تاریخ بشرى و چند ده هزار سال تاریخ مدنى، نسبتبه یک روز، بیشتر از چند ثانیه نگذشته است .
امام صادق (علیهالسلام) مىفرماید: «پیروان حق همیشه در ناراحتى به سر مىبردهاند; آگاه باشید که; ناراحتى اندک و زمان دولت قائم طولانى خواهد بود» (6) .
سیر زندگى و سیاست مدنى بشر - اعم از این که از پیشا تاریخ و عصر تاریخ نانویسا آغاز شده یا کم و بیش با دوران تاریخى و نویسایى همزمان باشد - قطعا تاکنون دو مرحله را از سرگذرانده است:
1 . مرحله پیشا مدنى و حتى چه بسا پیشا جمعى و به ویژه پیشا اجتماعى; مهمترین شاخصههاى این مرحله، «فقدان قانون و دولت» بود .
2 . مرحله جمعى و حتى اجتماعى و به ویژه در مرحله مدنى یا سیاسى; مهمترین شاخصهاى این مرحله، «ایجاد و وجود قانون و دولت» است .
آنچه مسلم است در این مرحله، بسیارى از خصلتهاى طبیعى، همچنان رایج و حتى چه بسا غالب مىباشد . اما در نظریه و نظام سیاسى فاضله (مهدوى)، تمامى شاخصههاى مثبتیاد شده را دارد و از کلیه شاخصههاى منفى، عارى است .
به نظر مىرسد اگر زندگى و روابط جمعى و اجتماعى و نیز قانون مدارى و دولتمندى را شاخصههاى «مدنیت» بدانیم; سیر تاریخ و سامانه سیاسى بشر را، بایستى به ترتیب زیر ترسیم و تنظیم کنیم:
نخست . مرحلهى طبیعى پیشا مدنى،
دوم . مرحلهى مدنى طبیعى پیشا انسانى،
سوم . مرحلهى مدنى انسانى، متعالى و فاضله .
در غیر این صورت; یعنى، در حالتى که عدالت - به معناى توسعهى مادى توامان با تعالى معنوى - در تمامى گسترهها تا سطح جهانى و عرصهها و بردهاى پیش گفته، شاخص مدنیتباشد، مىتوان قائل به دو دوره گردید:
1 . دوره طبیعى،
2 . دوره مدنى; یعنى، حالت انسانى مدنى و مدنى انسانى و در حقیقت نظریه و نظام فاضلى، مطلق، الهى، اسلامى و مهدوى .
در این صورت، دوره طبیعى، خود به دو دوره سیاسى تقسیم گشته یا از دو دوره تشکیل مىشود:
1 . مرحله طبیعى پیشا اجتماعى، یا پیشا قانون و پیشا دولت;
2 . مرحله طبیعى اجتماعى، یا قانون و دولت .
در این مرحله اگر چه روابط اجتماعى، قانون و دولت پدیدار شده و پایدار گردیده است; لکن حاکمیت و یا غلبه، با نظریه و نظام سیاسى جمعى، اجتماعى و قانون و دولت طبیعى و حیوانى است; یعنى، به اصطلاح فارابى آمیزهاى از آموزههاى بهیمى و سبعى (ددگى و درندگى) سیاسى و سیاسى جاهله، ضالهپندارى وفاسقه متوهمه را است . به تعبیر ابن سینا نیز چرندگى و درندگى; به تعبیر خواجه نصیر، سیاست ناقصه و تغلب و به بیان امام خمینى (ره) سیاستحیوانى و سیاستشیطانى است .
در دوره طبیعى سیاسى و سیاست طبیعى، به تعبیر امام صادق (علیهالسلام) : «دولة الحق قصیرة و دولت الباطل کثیرة» ; یعنى، دولت و قدرت، حاکمیت و حکومت و نظام سیاسى و سیاستحق، محدود بوده و در تنگنا و در فشار قرار دارد; حال اینکه ولتباطل و سلطهگر، بر عکس این است . از این دوره مىتوان تعبیر به مدنى طبیعى، شبه مدنى و پیشینه مدنى (فاضلى)، انسانى و متعالى یاد کرد .
در دورهى مدنى انسانى و انسان مدنى، حاکمیت و یااقتدار با نظریه و نظام سیاسى جمعى، اجتماعى و قانون و دولت انسانى و متعالى است; یعنى، به اصطلاح فارابى، آموزههاى فاضله یا سعیده و برتر (اعم از: خیر، زیبایى و فضایل سیاسى) و نیز سیاست عقلى و حکمى; حقیقى و یقینى است . به تعبیر خواجه نصیر نیز «سیاست کامله» ; به بیان امام خمینى (ره) «سیاست انسانى، الهى و اسلامى» و به تعبیر علامه جعفرى، «حیات معقول و طیبه» است .
در دوره انسان سیاسى و سیاست انسانى، در واقع: «دولة الحق کثیرة» ; دولت و قدرت، حاکمیت و حکومت و نظام سیاسى و سیاستحق نامحدود بوده و در تنگنا و در فشار قرار ندارد; بلکه حق گسترده و مقتدر است . حال اینکه دولتباطل و سلطهگرى، یا نابود و ریشه کن شده یا کاهش یافته و کاملا تحت کنترل قرار مىگیرد .
ب) مدینه فاضله (مطلق) مهدوى:
اول . چرایى مدینه فاضله
امام على (علیهالسلام) مىفرماید: «دعوا طاعة البغى والفساد واسلکو سبیل الطاعة والانقیاد تسعدوا فى المعاد» (7) ; «طاعتبغى و فساد را بگذارید و راه طاعت و انقیاد حق را پیش گیرید تا در بازگشت، سعادتمند باشید» .
حال که مدینه یا نظام مدنى فاضلى حقیقى و مطلوب بوده، قطعا کمال مطلوب، «نظام مدنى فاضلى حقیقى» مىباشد . مدینه فاضله و نظام مدنى فاضلى حقیقى، یقینا نظام مدنى و سیاسى فاضلى مهدوى است .
دوم . چیستى مدینه فاضله مهدوى
در نظریه سیاسى قرآنى، به ویژه در فلسفه تاریخ سیاسى قرآن، دو مطلب قابل توجه است:
1 . خلقت انسان، خلافت آدم (علیهالسلام) و هبوط او در زمین، به مثابه فرود و فرودگاه، براى سوختگیرى و پرواز مجدد مطرح شده است .
2 . بر اساس ولایت - هدایت الهى بشر و تدبیر، اراده و بازگشت او به مدینه و نظام سیاسى فاضلى مهدوى، بسان نمونه زمینى و زمانى بهشت پیشین و خاستگاه و پروازگاه به بهشت پسین و هدف برین معرفى شده است .
قرآن، تبیین کننده اهم شاخصههاى پیشا مهدوى بوده که امت اسلامى و به ویژه در نظام مدنى مهدوى، مسؤولیت تحقق و تامین آنها را بر عهده دارند . بدین ترتیب اهم مفاهیم، مبانى و حدود نظریه و نظام سیاسى فاضله مهدوى و مهدویت را مىتوان از منبع وحى - به ویژه از قرآن و سنت - باز جسته، ساختار آنها را ترسیم کرد .
سوم . چگونگى مدینه فاضله مهدوى
دربارهى ساختار کلى و چهارچوببندى نظام سیاسى مهدوى، گفتنى است که ساختار کالبدى و پیکرهبندى راهبردى این نظام به ترتیب زیر تنظیم و ترسیم مىشود:
الف) در عرصههاى ذهنى، روانى و جسمانى;
ب) در گسترههاى شخصى تاجهانى;
ج) دربردهاى اقتصادى، فرهنگى و سیاسى .
برآمد
شاکله کلى و اصلى نظام سیاسى مهدوى و اجزا و تقسیمبندىهاى مربوطه، اساسا تا حدود زیادى با بهرهگیرى از دستاوردهاى سیاسى بشر در طول تاریخ خویش و در جغرافیاى جهان، میسر مىباشد . تبیین شاخصهاى فاضله نظام سیاسى مهدویت، نوعا یا اکثرا با استفاده از منابع وحیانى ممکن است (وحى از آدم (علیهالسلام) تا پیامبر خاتم (صلىاللهعلیهوآلهوسلم).) علم اولیاى الهى; یعنى، ائمه اطهار (علیهالسلام) به عنوان راسخون در علم و عالمان (حقیقى و کامل) به دین و سیاست; این شاخصها و مفاهیم، تعریف، حدود و معانى آنها را تفسیر و تفصیل دادهاند و اجزاى آنها را روشن کردهاند . همان گونه که سعى شده، موارد عمده و اصلى این شاخصهها، با استفاده از منابع مربوطه، نمودار شود . الهامات عارفان ربانى در این زمینه، کمک کار است . اجتهادات علمى و دینى دانشمندان الهى و اسلامى نیز در تطبیق، روزآمدى و کاربرى آنها کارگشا مىباشد . جملگى این مراتب و منابع علمى سیاسى، کارآمدى نظام سیاسى را محقق خواهد ساخت .
پىنوشتها:
1) غررالحکم .
2) اخلاق ناصرى، ص 247 .
3) همان .
4) همان .
5) غررالحکم .
6) بحار الانوار، ص 1127 .
7) غررالحکم .