یکی از ساز و کار های برون رفت از بحران های موجود در عرصه پیشرفت و نظریه های توسعه در ایران جهان اسلام و بلکه جهان بازخوانی علوم انسانی به ویژه مطالعات سیاسی با رویکرد رهیافت و راهبرد توسعه اقتصادی و تعالی فرهنگی و تعادل و ثبات سیاسی و اجتماعی است؛ علوم سیاسی متعالی با توجه به اینکه از یک سو مبتنی بر تعالیم قرآنی و حکمت متعالیه است و از سوی دیگر روزآمدی و کارآمدی را وجهه همت خود قرار داده است، می تواند تا اندازه زیادی از کار ما در این مسیر باشد.
هدف این پژوهش، ظرفیت سنجی و بستر شناسی زیرساختی ساختاری و راهبردی علم سیاست متعالی از طریق بررسی چشم انداز آینده علم سیاست متعالی و پرسمان های درون آن و بحث از فلسفه این سیاست متعالی است.
اثر حاضر از واپسین تلاشهای استادی است که تا آخرین روزهای عمر شریف خود دغدغه سیاست متعالی را داشت. مؤلف این اثر چهارم آبان ماه بر اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.
ساختار اثر
این اثر در چهار فصل تألیف شده است؛ پس از بیان مفاهیم و کلیات در فصل اول، در دومین فصل از کتاب حاضر، به «آینده علم سیاست متعالی: چشم انداز پیش رو و چالش های فرارو» پرداخته شده که در این فصل، پس از بیان آینده علم سیاست و پویایی و پیامدهای آینده آن، مبحث «علم سیاست آینده؛ علم سیاست متعالی» تشریح و در این راستا، خصلت های درونی علم سیاست و خصایص بیرونی آن مورد بحث و بررسی و قرار گرفته است.
نویسنده در سومین فصل از این کتاب، به «پرسمان پدیده شناسی علم سیاست متعالی» می پردازد که در این فصل، ضمن تبیین معرفت شناسی سیاست متعالی، به تحلیل سیاست متعالی و تحلیل علم سیاست اشاره کرده و در ادامه مباحثی از جمله پرسه معرفت شناسی سیاست و علم سیاست متعالی، راهبرد علم سیاست مدنی مردمی متعالی، معرفت شناسی علم سیاست متعالی، مطرح شده و در پایان نیز «برامد؛ سیر و ساختار پرسمان پدیده شناسی علم سیاست متعالی» نگارش یافته است.
در چهارمین و آخرین فصل از کتاب حاضر که به «فلسفه علم سیاست متعالی» اختصاص یافته، پس از نقد و بررسی ادبیات فلسفه علم سیاست، «برآمد؛ فلسفه علم سیاست متعالی» تشریح شده است.
برشی از اثر
* راهبرد علم سیاست مدنی مردمی متعالی
راهبرد علم سیاست مدنی مردمی متعالی متناسب ترین، حتی مسانخ ترین و بلکه تنها راهبرد علم سیاست متعالی به شمار می آید؛ چرا که هر گونه راهبرد غیر یا ضدمدنی و مردمی، اگر هم به ظاهر و به صورت جزئی علمی و سیاسی باشد، نامتعادل و در نتیجه نامتعالی است.
به تعبیر و اعتباری دیگر، راهبرد نامتعالی از علم سیاست یا ارائه رهیافت غیرراهبردی از آن نامتعادل و افراطی یا تفریطی خواهد بود و در هر (دو) صورت مردمی و مدنی نیست و نبوده و نیز نخواهد بود.
راهبرد مدنی مردمی راهبرد غیر و ضداستبدادی به معنای خودرأیی، خودمحوری و خودکامگی است و راهبرد مردمدار و در نتیجه مردم مدار است. مدنی و مردمی اعم از مردم مداری و مردمداری تنها با خدانگری و خداگرایی یا خدامحوری قابل طرح و تبیین علمی، قابل ترسیم عملی و تحقق عینی است. اینها با تعابیر و تقسیم بندی های گوناگون، مبادی و مبانی راهبرد مردمی و مدنی در رهیافت راهبردی از علم سیاست متعالی به شمار می آیند.
به همین سبب و مناسبت می توان این راهبرد را خدانگر و مردم گرا و به اعتباری مردم نگر خداگرا تعبیر و تلقی کرد. در نتیجه معرفت شناسی علم سیاسی متعالی در اینجا و بر این بستر و در همین مسیر موضوعیت و ضرورت می یابد